• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کلید

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



منبع: محرم


مَحرَم به کسی گفته می‌شود که ازدواج با او حرام است.
از احکام محرم در باب نکاح و بـه مناسبت در باب‌های طهارت، صلات و حج سخن گفته‌اند.

فهرست مندرجات

۱ - مقصود از محرم
۲ - اقسام
       ۲.۱ - محرم نسبی
              ۲.۱.۱ - مادر
              ۲.۱.۲ - دختر
              ۲.۱.۳ - خواهر
              ۲.۱.۴ - دختر برادر
              ۲.۱.۵ - دختر خواهر
              ۲.۱.۶ - عمه
              ۲.۱.۷ - خاله
       ۲.۲ - محرم سببی
       ۲.۳ - محرم رضاعی
۳ - احکام محرم
۴ - پانویس
۵ - منبع


مقصود از محرم، کسی است که ازدواج با او بر فرد حرام ابدی است؛ خواه به جهت پیوند نسبی، همچون نسبت مادر و فرزندی یا برادر و خواهری، یا پیوند حاصل از شیر دادن، مانند مادر و فرزند رضاعی یا خواهر و برادر رضاعی و یا عُلقه سببی حاصل از عقد ازدواج؛ تملک و یا تحلیل در کنیز، مانند مادر زن، مادر کنیز و پدر شوهر.
با قید «حرمت ابدی»، خواهر زن و دختر زنی که پس از ازدواج با مادرش، با او آمیزش نکرده، خارج می‌شوند؛ زیــرا حرمت ازدواج با آن دو ابدی نیست؛ بلکه جمع میان دو خواهر و دختر با مادرش حرام است و هم‌زمان نمی‌تواند با هر دو ازدواج کند. البته در مورد دوم، در صورت آمیزش با مادر، دختر بر شوهر مادرش حرام ابدی می‌شود.
با قید «سبب حاصل از عقد»، تملک و تحلیل، مادر زنی که با او زنا شده، دختر عمه و دختر خاله‌ای که با مادر آنها زنا شده، مادر کسی که با او وطی به شبهه شده، خواهر، دختر و مادر کسی که با او لواط شده، زنی که با او لعان صورت گرفته و زنی که نه بار طلاق داده شده است، خارج می‌شوند. البته ازدواج با زنان یاد شده حرام ابدی است، لیکن آنان جزء محارم نیستند؛ زیرا سبب حرمت در این موارد عقد یا تملک و یا تحلیل نیست؛ بلکه سبب حرمت در زنا، عقوبت و در زن نه طلاقه، تمام شدن عدد طلاق (طلاق نهم) و در زن لعان شده، لعان است.
[۱۴] بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۲۳، ص۵۹۶.
[۱۵] بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۲۳، ص۶۳۴.
[۱۶] بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۲۳، ص۶۴۱.



محرم به سه دسته نسبی، سببی و رضاعی تقسیم می‌شود.

۲.۱ - محرم نسبی

مقصود از نسب، متصل شدن دو نفر به یکدیگر بـه سـبب ولادت و زاده شدن یکی از دیگری است، مانند مادر و فرزند یا پدر و فرزند؛ یا اینکه هر دو به فردی سوم برسند، مانند برادران و خواهران.
محارم نسبی به اختصار عبارت‌اند از اصول هر فرد؛ یعنی پدر و مادر و پدران و مادران آنان، هرچه بالا روند، و فروع وی؛ یعنی فرزندان او، هر چه پایین روند؛ و فروع اولین اصل (یعنی پدر و مادر)، که عبارت‌اند از برادران و خواهران و فرزندان آنان؛ اعم از دختر و پسر؛ و نخستین فرع از دیگر اصول فرد بالاتر از اصل اول، که عبارت‌اند از عمو، عمه، دایی و خاله؛ خواه بـدون واسطه همچون عمو، عمه، دایی و خاله خود فرد یا با واسطه، مانند عمو، عمه، دایی و خاله پدر و یا پدر پدر و هر چه بالاتر.
[۱۷] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۳۸.

تفصیل محارم نسبی که هفت گروه از زنان بر هفت گروه از مردان را تشکیل می‌دهند عبارت‌اند از:

۲.۱.۱ - مادر

مراد از مادر، زنی است که فرد را زاییده، بدون واسطه یا با واسطه که شامل مادر بزرگ پدری و مادری و هرچه بالاتر رود، می‌شود. بر زن نیز هر پسری که نسبش به ولادت به او منتهی شود، محرم خواهد بود؛ خواه بی‌واسطه یا با واسطه؛ واسطه‌ها مذکر باشند یا مؤنث و یا مذکر و مؤنث، هر دو.
[۱۸] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۳۸.
[۱۹] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۶-۷.


۲.۱.۲ - دختر

مقصود، هر زنی است که نسبش به فرد منتهی می‌شود؛ بی‌واسطه یا با واسطه؛ از این‌رو، دختر به پدر و پدر به دختر محرم‌اند؛ هر چند با یک یا چند واسطه؛ واسطه‌ها ذکور (دخترِ پسر) باشند یا اِناث (دختر دختر) و یا ترکیبی از ذکور و اِناث (دخترِ دخترِ پسر یا دخترِ پسرِ دختر).
[۲۰] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۳۸.


۲.۱.۳ - خواهر

مقصود، زنی است که از پدر و مادر انسان یا یکی از آن دو، بدون واسطه به دنیا آمده باشد. بنابراین، خواهر اعم از خواهر پدری و خواهر مادری، و خواهر پدری و مادری است؛ اما خواهرِ برادر یا خواهر خواهر که در هیچ کدام از پدر و مادر با انسان مشترک نیست، جزء محارم او نخواهد بود. بنابراین، اگر انسان خواهری مادری داشته باشد و خواهرش خواهری پدری داشته باشد، این خواهر به برادر خواهرش محرم نمی‌شود.
[۲۱] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۳۸.
[۲۲] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۸.


۲.۱.۴ - دختر برادر

مقصود، زنی است که نسبش از طریق ولادت، به یک یا چند واسطه به پدر و مادر انسان یا یکی از آن دو برسد، و مقصود از برادر نیز اعم از برادر پدری و برادر مادری و برادر پدری و مادری است.

۲.۱.۵ - دختر خواهر

مقصود، زنی است که نسبش از طریق ولادت، به یک یا چند واسطه به پدر و مادر انسان یا یکی از آن دو برسد. مقصود از خواهر نیز اعم از خواهر پدری و خواهر مادری و خواهر پدری و مادری است.
[۲۳] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۸.


۲.۱.۶ - عمه

مقصود، زنی است که با یکی از پدران انسان از یک شخص، بدون واسطه متولد شده باشد. بنابراین، عمه انسان شامل خواهر پدری و خواهر مادری و خواهر پدری و مادری پدر انسان، همچنین شامل عمّه پدر و عمه مادر و عمه پدربزرگ و مادربزرگ می‌شود و در موارد یاد شده -از باب مثال در عمه پدر- تفاوتی نیست که خواهر پدریِ پدربزرگ باشد یا خواهر مادری و یا خواهر پدری و مادری او.
عمه عمه در صورتی که عنوان عمه انسان، هرچند با واسطه بر آن صدق نکند، بر فرد محرم نیست؛ لیکن با صدق عنوان عمه، محرم خواهد بود، مانند آنکه عمه انسان، خواهر پدری یا خواهر پدری و مادری پدر او باشد. در این صورت، عمّه عمّه انسان، خواهر پدربزرگ پدری او می‌شود و بر او با واسطه، عنوان عمه فرد، صادق و در نتیجه محرم او می‌باشد؛ اما اگر عمه انسان، خواهر مادری پدر او باشد، عمه عمه او خواهر شوهر مادربزرگ او خواهد شد که داخل در عنوان عمه انسان نمی‌گردد و جزء محارم او نخواهد بود.
[۲۴] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۳۹.
[۲۵] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۸-۹.


۲.۱.۷ - خاله

مقصود، زنی است که او با یکی از مادران انسان، بدون واسطه از یک شخص متولد شده باشد. بنابراین، خاله انسان، شامل خواهر پدری و مادری و پدری و یا مادری تنها می‌شود؛ چنان‌که شامل خاله پدر و خاله مادر و نیز خاله پدربزرگ؛ اعم از پدربزرگ پدری و مادری و خاله مادر بزرگ؛ اعم از مادربزرگ پدری و مادری می‌گردد.
خاله خاله در صورتی که عنوان خاله، هر چند با واسطه، بر آن صدق نکند، محرم انسان نخواهد بود، مانند اینکه خاله انسان، خواهر پدری مادر او باشد. در این صورت، خاله خاله فرد، خواهر شوهر جد او می‌شود و میان او و فرد، نسبت و محرمیتی وجود ندارد؛ اما اگر خاله فرد، خواهر مادری یا پدری و مادری مادر او باشد، در این صورت، خاله خاله انسان، خواهر مادر بزرگ او می‌شود و با یک واسطه عنوان خاله فرد، بر او صادق است و محرم همدیگر خواهند بود.
[۲۶] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۳۹.
[۲۷] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۹-۱۰.

نسب‌های یاد شده یا نتیجه آمیزش شرعی است، مانند نکاح، ملک یمین و تحلیل، یا ثمرۀ آمیزش به شبهه که در حکم آمیزش شرعی است و یا آمیزش غیر شرعی، همچون زنا. احکام مترتب بر نسب شرعی، هرچند در سایر موارد، همچون ارث، بر نسب غیر شرعی مترتب نمی‌گردد؛ اما در حرمت ازدواج مترتب می‌شود.
[۲۸] شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۷، ص۲۰۲.
[۲۹] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۵۶ - ۲۵۷.
[۳۰] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۱۰ – ۱۱.


۲.۲ - محرم سببی

کسانی که به ازدواج با انسان محرم می‌شوند.
عبارت‌اند از:
۱. عروس و زن پدر: همسر هر یک از پدر و پسر بر یکدیگر محرم‌اند. در جانب پدر، هرچه بالا رود و در جانب پسر هرچه پایین بیاید، این حکم جاری است.
بنابراین، همسر پدربزرگ بر نوه و همسر نوه بر پدربزرگ محرم خواهند بود. این محرمیت به صرف عقد؛ اعم از موقت و دائم حاصل می‌شود و مشروط به آمیزش نیست.
[۳۱] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۴، ص۱۲۴ – ۱۲۵.

۲. مادرزن: بر زوج، ازدواج با مادرزنش حرام است؛ هرچه بالا رود، مانند مادربزرگ همسر؛ اعم از پدری، مادری و پدری و مادری. این محرمیت نیز به صرف عقد ایجاد می‌شود.
۳. دختر زن (ربیبه): دختر زوجه از همسر دیگر، در صورت آمیزش با مادرش بر فرد حرام است؛ خواه آن دختر تربیت شده دست او باشد یا نه. دختران دختر زن نیز هرچه پایین روند بر فرد محرم‌اند؛ چنان‌که دختران پسر زن نیز بر او محرم خواهند بود.
در محرمیت دختر زن تفاوت نمی‌کند، دختر از شوهر سابق زن باشد یا پس از جدایی از فرد و ازدواج با دیگری از او صاحب دختر شده باشد.
[۳۲] شیخ طوسی، المبسوط، ج۴، ص۲۰۵.
[۳۳] اصباح الشیعة، ص۳۹۷.
[۳۴] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۴، ص۱۲۷ – ۱۲۹.

احکام جاری در محرمیت سببی، بر آمیزش با کنیز به سبب ملکیت و تحلیل نیز جاری است.
[۳۵] زین‌الدین، محمدامین، کلمة التقوی، ج۷، ص۷۳.


۲.۳ - محرم رضاعی

چنانچه نوزادی با شرایط معتبر در رضاع از زنی شیر بخورد، مرد صاحب شیر، پدر رضاعی و زن شیر دهنده، مادر رضاعی او خواهد بود. نیاکان پدر و مادر رضاعی، اجداد کودک؛ فرزندان هر یک از آن دو، برادران و خواهران کودک و برادران و خـــواهــــران آن دو، عمه، عمو، خاله و دایی کودک به شمار می‌روند. بنابراین، همه عناوین هفت گانه‌ای که در محرمیت نسبی جاری بود، در محرمیت سببی حاصل از رضاع نیز جاری است.
[۳۶] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۳۰۹.
[۳۷] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۲۹.

چنانچه چند کودک از زنی شیر بخورند، در صورتی که صاحب شیر یک مرد باشد، همه شیر خورندگان، برادر و خواهر رضاعی و محرم یکدیگر خواهند بود؛ اما اگر هر شیر، حاصل ازدواج بــا مردی باشد، میان شیر خورندگان محرمیتی ایجاد نمی‌شود.
[۳۸] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۳۱.

رضاع در حکم نسب و محرم رضاعی در حکم محرم نسبی است؛ از این‌رو، مادر و دختر رضاعیِ زوجه فرد، همچون مادر و دختر نسبی او مادر زن و دختر زن آن فرد محسوب می‌شوند؛ چنان‌که زنِ فرزند رضاعی همانند عروس فرد می‌باشد و به وی محرم است و زن پدر رضاعی، همچون زن پدر نسبی و بر پسر رضاعی او محرم است.
[۳۹] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۳۳-۳۴.



ازدواج با محرم؛ اعم از نسبی، سببی و رضاعی حرام و باطل است.
[۴۰] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۳۷ – ۲۳۸.
[۴۱] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۶۴.
[۴۲] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۳۴۸.

نگاه کردن به بدن محرم جز عورت،
[۴۳] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۷۲ - ۷۳.
[۴۴] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۵، ص۴۹۵.
و نیز لمس آن بدون ریبه و قصد لذت جایز است.
[۴۵] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۱۰۰.
[۴۶] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۵، ص۴۹۷.

از شرایط غسل دهنده میت، مماثلت و هم جنس بودن است، لیکن محرم از این حکم مستثنا است. بنابراین، میت مرد را محارم زن و بالعکس می‌توانند غسل دهند؛ هرچند در غیر زن و شوهر بنابر مشهور، جواز غسل توسط محرمِ غـیـر مماثل، مشروط به نبودن مماثل است.
[۴۷] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴، ص۶۷-٧٠: طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۳۳ - ۳۵.

اذان زن برای جماعت مردان کافی نیست. در کفایت آن برای جماعت مردانِ محرم اختلاف است. جمعی قائل به کفایت شده‌اند.
[۴۸] محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۲، ص۱۶۸.
[۴۹] شهید اول، ذکری الشیعة، ج۳، ص۲۱۹.
[۵۰] موسوی عاملی، سید محمد، مدارک الاحکام، ج۳، ص۲۶۰.
[۵۱] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۳، ص۲۹۹.
در مقابل، برخی در اکتفا به اذان زن برای مردِ محرم اشکال کرده‌اند؛
[۵۲] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۴۲۴.
بلکه برخی، فتوا بـه عـدم کفایت داده‌اند.
[۵۳] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۹، ص۵۴.
[۵۴] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة، ج۵، ص۵۸۵ – ۵۸۶.

بوسیدن همسر از روی شهوت در حال احرام، حرام و موجب ثبوت کفّاره است. چنانچه از روی شهوت نباشد، حرمتش محل بحث است؛ لیکن بوسیدن محارم، همچون مادر، دختر و خواهر بدون شهوت اشکال ندارد.
[۵۵] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳۹۰ – ۳۹۲.

در وقوع ظهار با تشبیه کردن پشت همسر به پشت محارم -جـز مادر- اختلاف است. قول به وقوع، مشهورتر است؛ چنان‌که میان قائلان به وقوع، در شمول آن نسبت به محارم رضاعی و سببی نیز اختلاف است.
[۵۶] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۳، ص۱۰۰ – ۱۰۱.

حد زنا با محرم، قتل است. قدر مسلّم در این حکم، زنا با محرم نسبی، همچون مادر و خواهر است و شمول آن نسبت به محرم سببی و رضاعی اختلافی است.
[۵۷] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۳۰۹ - ۳۱۳.
[۵۸] خوئی، سیدابوالقاسم، مبانی تکملة المنهاج، ج۱، ص۱۸۸-۱۹۲.
[۵۹] خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۶۲ – ۴۶۳.



۱. شهید ثانی، الروضة البهیة، ج۵، ص۹۹.    
۲. ابن فهد حلی، المهذب البارع، ج٣، ص٢٠٧.    
۳. محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۱۲، ص۴۱.    
۴. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱، ص۸۱.    
۵. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۳، ص۳۹۲.    
۶. ابن فهد حلی، المهذب البارع، ج۳، ص۲۰۷.    
۷. محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۱۲، ص۴۱.    
۸. محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۱۲، ص۲۲۳.    
۹. محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۱۲، ص۳۰۵.    
۱۰. محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۱۲، ص۳۱۷.    
۱۱. محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۱۲، ص۳۲۳.    
۱۲. محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۱۲، ص۳۲۷.    
۱۳. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۲۳، ص۵۰۶.    
۱۴. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۲۳، ص۵۹۶.
۱۵. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۲۳، ص۶۳۴.
۱۶. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۲۳، ص۶۴۱.
۱۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۳۸.
۱۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۳۸.
۱۹. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۶-۷.
۲۰. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۳۸.
۲۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۳۸.
۲۲. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۸.
۲۳. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۸.
۲۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۳۹.
۲۵. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۸-۹.
۲۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۳۹.
۲۷. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۹-۱۰.
۲۸. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۷، ص۲۰۲.
۲۹. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۵۶ - ۲۵۷.
۳۰. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۱۰ – ۱۱.
۳۱. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۴، ص۱۲۴ – ۱۲۵.
۳۲. شیخ طوسی، المبسوط، ج۴، ص۲۰۵.
۳۳. اصباح الشیعة، ص۳۹۷.
۳۴. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۴، ص۱۲۷ – ۱۲۹.
۳۵. زین‌الدین، محمدامین، کلمة التقوی، ج۷، ص۷۳.
۳۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۳۰۹.
۳۷. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۲۹.
۳۸. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۳۱.
۳۹. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲۵، ص۳۳-۳۴.
۴۰. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۳۷ – ۲۳۸.
۴۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۲۶۴.
۴۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۳۴۸.
۴۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۷۲ - ۷۳.
۴۴. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۵، ص۴۹۵.
۴۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۱۰۰.
۴۶. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۵، ص۴۹۷.
۴۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴، ص۶۷-٧٠: طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۳۳ - ۳۵.
۴۸. محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۲، ص۱۶۸.
۴۹. شهید اول، ذکری الشیعة، ج۳، ص۲۱۹.
۵۰. موسوی عاملی، سید محمد، مدارک الاحکام، ج۳، ص۲۶۰.
۵۱. طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۳، ص۲۹۹.
۵۲. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۴۲۴.
۵۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۹، ص۵۴.
۵۴. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة، ج۵، ص۵۸۵ – ۵۸۶.
۵۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳۹۰ – ۳۹۲.
۵۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۳، ص۱۰۰ – ۱۰۱.
۵۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۳۰۹ - ۳۱۳.
۵۸. خوئی، سیدابوالقاسم، مبانی تکملة المنهاج، ج۱، ص۱۸۸-۱۹۲.
۵۹. خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۶۲ – ۴۶۳.



• فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهم‌السلام)، ج۷، ص۵۵۹.



جعبه ابزار