قادة الاُْمم ( زیارت جامعه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وَقادة الاُْمم
ترجمه: و پیشوایان امّتها
«قادة الاُمم» به معنای پیشوایان امتهاست و به امامان معصوم (علیهالسّلام) اطلاق میشود که هدایت جامعه را برعهده دارند. رهبری آنان در چهار بُعد اخلاقی، علمی، باطنی و سیاسی جلوه میکند و در عصر غیبت، با نظریه ولایت فقیه تداوم مییابد.
قادة: جمع «قائد»، به معنای رهبر، پیشوا.
«فی حدیث علی (علیهالسّلام): قریش قادةٌ ذادةٌ ای: یقودون الجیوش، و هو جمع قائد».
الاُمَم: جمع «امّة»، به معنای جمعیّت، گروه: «
الاُمّة: الجیل و الجنس من کلّ حیّ».
جذب کردن چیزی و راه بردن آن به سوی هدف، مفهومی است که در واژه «قیادت»، نهفته است و به رهبران دینی،
«قادة الاُمَم» میگویند؛ زیرا راههای گوناگونی را فرا روی جوامع بشر مینهند تا آنها را در سیری شتابان، به سوی هدف، رهنمون شوند و از آنجا که راه
سعادت را به مردمان نشان میدهند، «رهبر» نامیده میشوند.
سعادت انسان، هدف نهایی
دین است و امامان معصوم (علیهمالسّلام)، با توجّه به نیاز مخاطبان، آنان را به سوی سعادت، راهنمایی میکنند. انواع رهبری امام، با راهی که او برای بشر برمیگزیند، ارتباط مستقیم دارد. امام، از راههای اخلاقی، علمی و باطنی، بشر را
هدایت میکند و تمام موارد پیش گفته، مقدّمهای برای رهبری سیاسی اوست. بنابراین، انواع رهبری امام، عبارت است از: رهبری اخلاقی، رهبری علمی، رهبری باطنی، و رهبری سیاسی.
پیشی گرفتن در به انجام رساندن کارهای پسندیده و سرآمدِ کارهای نیک بودن، نشانه رهبری اخلاقی است. بر پایه روایتی
امام علی (علیهالسّلام) میفرماید:
«ایُّها النّاسُ انّی وَ اللّهِ مَا احُثُّکُم عَلی طاعَةٍ الّا وَ اسبِقُکُم الَیها وَ لا انْهَاکُمْ عَن مَعْصِیَةٍ الّا وَ اتَناهِی قَبلَکُم عَنها»،
ای مردم! به خدا
سوگند، من شما را به طاعتی بر نمیانگیزانم، جز آنکه خود پیش از شما، به گزاردن آن بر میخیزم، و از گناهی باز نمیدارم، جز آنکه خود پیش از شما، از آن اجتناب میکنم.
قرآن مجید،
مؤمنان را از گفتن آنچه بهکار نمیبندند، باز داشته و میفرماید:
(یَـاَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ)،
«ای کسانی که
ایمان آوردهاید! چرا میگویید آنچه را به کار نمیبندید؟».
آنان که رهبر اخلاقی جامعه هستند، باید پیش از آنکه راهنمای مردم باشند، معلّم خود باشند:
«مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ اماما فَلیَبدَا بِتَعلِیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلِیمِ غَیرِهِ وَ لْیَکُنْ تَادِیبُهُ بِسیرَتِهِ قَبلَ تَادِیبِهِ بِلِسانِهِ»،
هر که خود را پیشوای مردم گردانَد، باید پیش از آموزش دیگران به
آموزش خویش بپردازد و پیش از آن که
[
دیگران را
]
با گفتار،
ادب کند، باید با کردار خود، تربیت نماید.
مقصود از رهبری علمی، توانایی در پاسخ گفتن به پرسشهای علمی جامعه است. پیمودن راه سعادت، همیشه آسان و هموار نیست؛ زیرا اگر چنین بود، همه انسانها خوشبخت بودند؛ بلکه شکها و تردیدها، پیمودن راه را دشوار مینماید و کسانی که بر تردیدها چیره نشوند، با شُبهاتی رو به رو میشوند که رهایی از آنها، آسان نیست. امام، یعنی رهبر علمیِ جامعه، باید توانایی پاسخ گفتن به تمامی این شبهات را دارا باشد و از هیچ مشکل علمیای نهراسد. امام، پناهگاه همه کسانی است که در راه کمال خویش، با پرسشهای پیچیدهای رو به رو هستند و در پاسخ یافتن، درمانده شدهاند.
برتری علمی امام، چنان است که زوایای پنهان دین را میکاود و ظاهر میسازد و پیرایههایی را که به نام دین بر دین بستهاند، به کناری مینهد و آیین حقیقی
اسلام را، بدون فزونی و کاستی، عرضه مینماید.
امام صادق (علیهالسّلام)، در روایتی، فلسفه حضور امام در جامعه را پاسداری از گوهر دین میداند و میفرماید:
«انَّ الارضَ لا تَخلُو الّا وَ فیها امامٌ؛ کَیما ان زادَ المُؤمِنونَ شَیئا رَدَّهُم وَ ان نَقَصوا شَیئا اتَمَّهُ لَهُم»،
زمین، هیچگاه از امام، خالی نیست، تا اگر مؤمنان چیزی را
[
به
دین]
افزودند، آنها را
[
از این کژ روی
]
برگردانَد و اگر چیزی را کاستند، آن را کامل کند.
تابش انوار باطنی امام بر دلِ انسانهای شایسته و حرکت به سوی کمال را رهبری باطنی گویند. اینگونه رهبری، کاملترین نوعِ رهبری است و در حقیقت، امام، راه را به او نشان نمیدهد؛ بلکه او را به سرمنزل مقصود میرساند.
انسان شایسته، پس از آنکه شرایط بهرهمند شدن از نور امام را در خود ایجاد کرد، ارتباطی قوی و پایدار با امام خویش، برقرار میکند و برای چنین انسانهایی، امام غایب با امام ظاهر، تفاوتی ندارد.
امام باقر (علیهالسّلام)، در روایتی،
سوگند یاد کرده که نور امام در دل مؤمنان، از درخشش خورشید درخشان، افزونتر است:
«واللّه لنور الامام فی قلوب المؤمنین انور من الشَّمس المضیئة بالنَّهار».
در دیدگاه
شیعه، ویژگیهای اخلاقی، علمی و نفوذ باطنی، مقدّمه رهبری سیاسی است و امام مسلمانان، پیش از آنکه جامعه را از نظر سیاسی اداره کند، باید در
دانش و
اخلاق، سرآمد بوده، در تصرّف دلها توانا باشد و
شیعه، با همین معیار،
امام علی (علیهالسّلام) را جانشین بدون واسطه
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میداند و پس از او، یازده امام معصوم را به عنوان رهبران سیاسی خود، پذیرفته است و فرمان آنها را فرمان خدا و پیامبر او میداند، چنانچه از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده:
«اسْمَعُوا وَ اطیعُوا لِمَن وَلّاهُ اللّهُ الامرَ فَانَّهُ نِظامُ الاْسلامِ»،
از کسی که خداوند، او را بر شما
ولایت داده است، شنوایی و اطاعت داشته باشید، که او
[
مایه
]
نظام یافتن اسلام است.
شیعیان، پیروِ امامی هستند که خداوند، او را «
حاکم» قرار داده است و چنین امامی، «نظام اسلام» است و اگر از دیگری پیروی شود، انسجام
دین اسلام، گسسته میشود و در برابر بیگانگان، کارساز نخواهد بود.
مکتب شیعه، در برابر دانش گسترده
اهل بیت (علیهمالسّلام) و اخلاق بی بدیل معصومان (علیهمالسّلام)، فروتن است و احدی را برای رهبری سیاسی، در رتبه آنان نمیداند و از سویی، خِرد، حکم میکند که هرگاه رسیدن به مرتبه اعلا ممکن نیست باید به مرتبهای پایینتر دست یازید و رها کردن جامعه، پسندیده نیست. بنابراین، نظریه مترقّی
ولایت فقیه، با پشتوانه
عقل و
نقل، در
زمان غیبت، شکل میگیرد و
ولیّ فقیه، جامعه شیعه را برای
ظهور منجی بشر، آماده مینماید تا ولیّ مطلق،
امام زمان (علیهالسّلام)، بشر را به سوی سعادت، رهنمون گردد. امید که خدمتگزاران
نظام جمهوری اسلامی، همان مردمانی باشند که طبق نقل، حدود یک هزار و چهارصد سال پیش، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به
قیام آنان نوید داد و فرمود:
«یَخرُجُ ناسٌ مِنَ المَشرِقِ فَیُوطِّئونَ لِلمَهدِی سُلطانَهُ»،
مردمی از مشرق قیام میکنند و زمینه حاکمیت مهدی را فراهم میآورند.
محمدی ری شهری، محمد، تفسیر قرآن ناطق، ص۱۰۷-۱۱۱.