• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خُزّانَ الْعِلْم (زیارت جامعه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



وَ خُزّانَ الْعِلْم
ترجمه: و خزانه داران دانش....
عبارت «خزان‌ العلم» در متن زیارت جامعه کبیره به معنای سرچشمه و گنجینه دانش و حکمت الهی است که در وجود امامان ‌ (علیهم‌السّلام) تجلی یافته است. این تعبیر نشان‌دهنده جایگاه امامان به‌عنوان مظهر رحمت و راهنمایی الهی در زندگی انسان‌ها است.
در این بخش، ابتدا واژه‌ها و مفاهیم اصلی توضیح داده شده، سپس اقسام رحمت الهی (رحمت عام و خاص) معرفی می‌شوند و نهایتاً پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امامان (علیهم‌السّلام) به عنوان مظهر رحمت الهی و الگویی برای مهرورزی، عدالت و هدایت جامعه معرفی می‌گردند.




خُزّان: جمع «خازن»، به معنای نگهبان، خزانه‌دار، کلیددار: «خَزَن الشیء: احْرَزَه و جَعَلَه فی خِزانَةٍ و اختزنه لِنَفسه».
دانش اهل بیت (علیهم‌السّلام)، از مهم‌ترین ویژگی‌های امامان (علیهم‌السّلام) است که در چندین مورد در زیارت «جامعه کبیره» با تعابیر گوناگونی از آن، یاد می‌شود. برای پرهیز از تکرار مطالب، آنچه درباره دانشِ امامان (علیهم‌السّلام) باید دانسته شود، در این مجال، بررسی می‌کنیم و در موارد دیگر، تنها به ترجمه آنها بسنده می‌نماییم. در این عبارت، امامان (علیهم‌السّلام)، گنجوران دانش معرّفی شده‌اند. بنابراین، سه موضوع مهم باید بررسی شود:
الف) ویژگی‌های دانشِ اهل بیت؛
ب) عناوین دانش اهل بیت؛
ج) منابعِ دانش اهل بیت (علیهم‌السّلام).
اکنون، شرح کوتاهی درباره عناوین یاد شده را از نظر می‌گذرانیم و خوانندگان محترم را برای اطّلاع بیشتر به منابع دیگر در این زمینه، ارجاع می‌دهیم.


مهم‌ترین ویژگی‌های دانش اهل بیت (علیهم‌السّلام) که ویژه آنان است و دیگران، از آن محروم‌اند، عبارت است از:

۲.۱ - خزانه‌دار دانش خداوند

امامان (علیهم‌السّلام)، نگهبانِ دانش خداوند هستند و آن را به سانِ گنجی پُربها، پاس می‌دارند. در حدیثی قدسی، گزارش شده که خداوند، اهل بیت (علیهم‌السّلام) را برای پیامبرش چنین توصیف فرموده است:
«هُمْ خُزّانی عَلی عِلْمِی مِن بَعدِکَ»، ایشان، پس از تو، خزانه‌دار دانش من هستند.
امام باقر (علیه‌السّلام)، در حدیثی، فرموده است:
«وَاللّهِ انّا لَخُزّانُ اللّهِ فِی سَمائِهِ وَ ارضِهِ، لا عَلی ذَهَبٍ وَلا عَلی فِضَّةٍ الّا عَلی عِلْمِهِ»، به خدا سوگند، ما خزانه داران خدا در آسمان و زمینش هستیم، نه بر زر و سیم، که خزانه داران دانش اوییم.
ماهیّت دانش الهی نیز برای ما مجهول است و ائمّه (علیهم‌السّلام)، در توضیحِ دانش خداوند، فرموده‌اند:
«انَّ للّهِِ تَعالی عِلمَا خاصَّا وَ عِلمَا عامَّا، فَامّا العِلمُ الخاصُّ فَالعِلمُ الّذی لَمْ یُطْلِع عَلَیهِ مَلائِکَتَهُ المُقَرَّبِینَ وَ انبِیاءَهُ المُرسَلِینَ، وَ امَّا عِلْمُهُ العامُّ فانَّهُ عِلْمُهُ الَّذی اطلَعَ عَلَیهِ مَلائِکَتَهُ المُقَرَّبِینَ وَ انبِیاءَهُ المُرسَلِینَ، وَ قَد وَقَع الَینا مِن رَسولِ اللّهِ»، خداوند متعال، دانشی خاص دارد و دانشی عام. دانش خاصّ او، همان دانشی است که فرشتگان مقرّب و پیامبرانِ فرستاده شده او هم بر آن، آگاهی ندارند؛ و دانش عامّ او، همان دانشی است که فرشتگانِ مقرّب و پیامبران فرستاده شده او بر آن، آگاهی دارند و همانا آن، از پیامبر خدا به ما رسیده است.
دانش خاصّ خداوند، اشاره به علم ذات باری تعالی است که سرچشمه همه دانش‌هاست و کسی از آن، آگاهی ندارد. دانش عامّ خداوند نیز تنها از طریقِ خاصّان الهی انتقال می‌یابد و از این رو، اهل بیت (علیهم‌السّلام) هم از طریق پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به آن، آگاه شده‌اند.

۲.۲ - ظرف دانشِ خداوند

هر کسی نمی‌تواند دانش الهی را تحمّل کند؛ بلکه دانش الهی به سبب گستردگی، نیازمندِ انسان‌های باظرفیتی است که دانش الهی را می‌پذیرند و از هم، فرو نمی‌ریزند. یکی از ویژگی‌های دانش اهل بیت (علیهم‌السّلام)، توانایی پذیرشِ دانش خداوند است. آنان، برگزیده خداوند و ظرفِ دانش او هستند.
امام سجّاد (علیه‌السّلام)، در توصیف اهل بیت (علیهم‌السّلام) فرموده است: «نَحنُ ابوابُ اللّهِ وَ نَحنُ الصِّراطُ المُستَقِیمُ وَ نَحنُ عَیبَةُ عِلمِهِ»، ما، درهای خدا هستیم و ما، راه راست اوییم و ما، ظرف دانش او هستیم.
این، از عنایات خداوند به اهل بیت (علیهم‌السّلام) است و چنین ظرفیتی را خداوند، تنها برای ایشان، فراهم آورده است. امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «انَّ اللّهَ ـ تَبارَکَ وَ تَعالی ـ انتَجَبَنا لِنَفسِهِ فَجَعَلَنا صَفوَتَهُ مِن خَلقِهِ وَ اُمَناؤَهُ عَلی وَحْیِهِ وَ خُزّانَهُ فی ارْضِهِ وَ مَوضِعَ سِرِّهِ وَ عَیبَةَ عِلْمِهِ»، خداوند ـ تبارک و تعالی ـ، ما را برای خود برگزید و سپس، ما را برگزیده خود از مردمان و امینان خود بر وحی و خزانه‌دار خود در زمین و جایگاه راز و ظرف دانش خود، قرار داد.
امامان (علیهم‌السّلام) که دانش الهی را در جانِ خویش پذیرا بوده‌اند، به همه دانستنی‌ها از دنیا و آخرت، آگاه بوده، و از مردم می‌خواسته‌اند که از آنان، بهره‌مند شوند و هرچه می‌خواهند، بپرسند. امیرمؤمنان (علیه‌السّلام)، با تکیه بر همین دانش الهی، بارها فرمود:
«سَلونی قَبْلَ انْ تَفقِدُونی»، پیش از آن که مرا از دست بدهید، از من بپرسید.
و آنانی که در گذر تاریخ، خود را دانشمند می‌دانستند و چنین ادّعایی کردند، همگی رسوا شدند؛ برای نمونه، قَتادة، از فقیهان بصره، این جمله را بر فراز منبر تکرار کرد. ابوحنیفه (که نوجوانی بیش نبود)، پرسید: مورچه‌ای که در قرآن، مورچگان را از عبور سپاه سلیمان (علیه‌السّلام) آگاه کرد، ماده بود یا نر؟! همین پرسش او، قتاده را سرافکنده کرد و از منبر، پایین آمد.
امّا علی (علیه‌السّلام) بارها توانست دانشِ گسترده خویش را برای دوستان و دشمنانش، نمایان کند و آنان را به حیرت، وا دارد. ابوذر، همراه با امام علی (علیه‌السّلام) از بیابانی عبور می‌کرد که ناگهان، حرکت سیل مانند مورچگانی را مشاهده کرد و فریاد زد: اللّه اکبر! بزرگ است کسی که بتواند اینها را شمارش کند. امام (علیه‌السّلام) نگاهی به او کرد و فرمود: «چنین نگو. بگو: بزرگ است خدایی که اینها را آفریده است! به جان آن‌که من و تو را آفرید، تعداد آنها را می‌دانم و نَر و ماده آنان را به اذن خداوند می‌دانم».

۲.۳ - وارثان دانش پیامبران

سومین ویژگی دانش اهل بیت (علیهم‌السّلام)، میراث‌داری دانشِ پیامبران است. دانش تمام پیامبران پیشین، به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) واگذار شد و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، آن را به اهل بیت (علیهم‌السّلام) خود سپرد. امام باقر (علیه‌السّلام)، در روایتی، از پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل کرده که فرمود:
«انَّ اوَّلَ وَصِیٍّ کانَ عَلی وَجهِ الارضِ هِبَةُ اللّهِ بنُ آدَمَ، وَ مَا مِن نَبِیٍّ مَضی الّا وَ لَهُ وَصِیٌّ وَ کانَ جَمیعُ الانبیاءِ مِئَةَ الفِ نَبِیٍّ وَ عِشرِینَ الفَ نَبِیٍ مِنهُم خَمسَةٌ اُولوا العَزمِ: نوحٌ وَ ابراهِیمُ وَ موسی وَ عِیسی و مَحَمَّدٌ (علیهم‌السّلام). وَ انَّ عَلِیَّ بنَ ابی طالِبٍ کانَ هِبَةَ اللّهِ لِمُحَمَّدٍ وَ وَرِثَ عِلمَ الاوصیاءِ وَ عِلمَ مَن کانَ قَبلَهُ، امّا انَّ مُحَمَّدا وَرِثَ عِلْمَ مَنْ کان قَبلَهُ مِنَ الانبیاءِ وَ المُرسَلِینَ»، نخستین جانشینی که بر زمین بود، هبة اللّه، پسرِ آدم (علیه‌السّلام) بود، و پیامبری رحلت نکرده، مگر آن‌که جانشینی داشته است و شمارِ همه پیامبران، یکصد و بیست هزار پیامبر بوده است که پنج تن از ایشان، یعنی: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمّد (علیهم‌السّلام)، اولوالعزم بوده‌اند و علی بن ابی‌طالب (علیهماالسّلام)، هدیه خداوند به محمّد است که دانش اوصیا و دانش کسانی را که پیش از او بوده‌اند، به ارث برده است؛ ولی محمّد، دانش پیامبران و فرستاده شدگان پیشین را به ارث برده است.
امیرمؤمنان (علیه‌السّلام)، مردم را از بیراهه و کژراهه، باز می‌داشت و به مردم می‌فرمود:
«انَّ العِلمَ الّذی هَبَطَ بِهِ آدَمُ وَ جَمیعُ مَا فُضّلَتْ بِهِ النَّبِیّونَ الی خاتَمِ النَّبِیینَ فی عِترَةِ مُحَمَّدٍ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، فَاینَ یُتاهُ بِکُم؟ بَل اینَ تَذهَبونَ! ؟»، دانشی که آدم (علیه‌السّلام) آن را فرود آورد و هر آنچه پیامبران تا خاتم الانبیا، بدان برتری داده شده‌اند، در خاندان محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است. پس به کدام کژراهه می‌روید؟ و به کدام سو روانید؟

۲.۴ - همسانیِ سخن ائمه با حدیث پیامبر

در باور پیروان اهل بیت (علیهم‌السّلام)، حدیثِ اهل بیت (علیهم‌السّلام)، همان حدیثِ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است و در میان گفتار پیشوایان دینی، هیچ‌گونه تفاوتی دیده نمی‌شود. سخن خاندان رسالت، تفصیل و تبیین احادیث پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است و میراثِ ماندگار حدیثی شیعه، ۲۷۳ سال، همراه معصومان (علیهم‌السّلام) بوده است، در حالی که میراث حدیثی اهل سنّت، تنها به ۲۳ سال عمر پُربرکتِ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) محدود می‌شود و برای پاسخگویی به مشکلات دینی، به سخن صحابیان و تابعیانِ غیر معصوم، پناه می‌برند.
امام صادق (علیه‌السّلام)، در سخن زیبایی، یکسانی سخن ائمّه (علیهم‌السّلام) با حدیث پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را چنین ترسیم فرموده است:
«حدیثی حدیثُ ابی، وَ حدیثُ ابی حدیثُ جدّی، وَ حدیثُ جدّی حدیثُ الحسینِ (علیه‌السّلام)، وَ حدیثُ الحسینِ (علیه‌السّلام) حدیثُ الحسنِ (علیه‌السّلام)، وَ حدیثُ الحسنِ (علیه‌السّلام) حدیثُ امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، وَ حدیثُ امیرالمؤمنین حدیثُ رسول اللّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، وَ حدیثُ رسولِ اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قولُ اللّه عز و جل»،
سخن من، سخن پدرم [ امام باقر (علیه‌السّلام) ] است و سخن پدرم، سخن جدّم [ امام زین العابدین (علیه‌السّلام) ] است و سخن جدّم، سخن حسین (علیه‌السّلام) است و سخن حسین، سخن حسن (علیه‌السّلام) است و سخن حسن، سخن امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) است و سخن امیرمؤمنان، سخن پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است و سخن پیامبر خدا، کلام خداوند (عزّوجلّ) است.
آنچه سخن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و خاندان ایشان را همسان کرده، اتّصال آن به منبع وحی است و از آن‌جا که سرچشمه همه احادیث اهل بیت (علیهم‌السّلام)، سخن خداوند است، در واقع، هیچ تعارضی در میان احادیثِ آنان، وجود ندارد.

۲.۵ - آگاه‌ترین مردم

اهل بیت (علیهم‌السّلام)، آگاه ترینِ مردم هستند؛ زیرا دانش الهی نزد آنان است و گنجوران دانش خداوندند و بر همه نادانستنی‌ها، آگاه‌اند. جابر بن عبد اللّه انصاری، نیکویار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که عمری طولانی داشت و سلام پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به امام باقر (علیه‌السّلام) ابلاغ کرد، نزد امام باقر (علیه‌السّلام) می‌رفت و از محضر ایشان، دانش می‌اندوخت. یک بار امام (علیه‌السّلام) (که در آن زمان، بسیار جوان بود)، درباره چیزی از او پرسید. جابر در پاسخ گفت: به خدا سوگند، من بر خلاف نهی پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رفتار نمی‌کنم! او به من، چنین فرموده است:
«انَّکُمُ الائمَّةُ الهُداةُ مِن اهلِ بَیتِهِ مِن بَعدِهِ، احلَمُ النّاسِ صِغارَا وَ اعلَمُ النّاسِ کِبارَا» شما، امامان هدایتگرِ از خاندانش پس از او هستید که در کودکی، خردمندترینِ مردم و در بزرگی، داناترینِ مردمید...
همچنین فرمود: «لا تُعَلِّمُوهُم فَهُم اعْلَمُ مِنکُم»، به آنها (امامان (علیهم‌السّلام)) چیزی نیاموزید، که آنها از شما داناترند.
آن‌گاه، امام باقر (علیه‌السّلام) به جابر فرمود: جدّ من پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) راست گفته است، من در آنچه از تو پرسیدم، آگاه ترم و از کودکی، حکمت را دریافت کرده‌ام و همه اینها، در پرتو فضل خداوند و رحمت او به ما اهل بیت است.


پس از آن‌که با ویژگی‌های دانشِ اهل بیت (علیهم‌السّلام) آشنا شدیم، محتوای دانش آنها را بررسی می‌نماییم. مهم‌ترین عناوین دانش امامان (علیهم‌السّلام) عبارت است از:

۳.۱ - دانش کتاب

دانش کتاب، اصطلاحی قرآنی است که به دانش ویژه‌ای اشاره دارد و هر کس، هرچند‌ اندک، از آن بهره‌مند باشد، کارهایی را که عادتا ممکن به نظر نمی‌رسد، به راحتی انجام می‌دهد. نمونه آن، یکی از اطرافیان سلیمان (علیه‌السّلام) است که در کمتر از یک چشم به هم زدن، تخت ملکه سبا را در بارگاه سلیمان (علیه‌السّلام) حاضر کرد. قرآن، او را چنین می‌شناساند:
(قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَـبِ اَنَا ءَاتِیکَ بِهِ قَبْلَ اَن یَرْتَدَّ اِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَءَاهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَـذَا مِن فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی ءَاَشْکُرُ اَمْ اَکْفُرُ وَ مَن شَکَرَ فَاِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَن کَفَرَ فَاِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ)، «آن که دانشی از کتاب نزدش بود، گفت: من آن را پیش از آن که چشم بر هم بزنی، برایت می‌آورم. پس چون آن را نزد خود، قرار یافته دید، گفت: این، از فزون بخشیِ پروردگارم است تا مرا بیازماید که سپاس می‌دارم یا ناسپاسی می‌کنم؛ و هر که سپاس گزارد، جز این نیست که به سود خویش، سپاس می‌گزارد؛ و هر که ناسپاسی کند، همانا پروردگار من، بی نیاز و بزرگوار است».
ابوسعید خُدری، درباره تفسیر این آیه از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پرسید. ایشان فرمود: «مقصود، وصیّ برادرم سلیمان بن داوود است».
ابو سعید، بار دیگر پرسید: ‌ای پیامبر خدا! مقصود از این آیه شریف: («قُلْ کَفَی بِاللَّهِ شَهِیدَا بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَـبِ)، بگو: خدا و هر کس که از کتابْ آگاهی داشته باشد، برای شهادت دادن میان من و شما، کافی است»، کیست؟
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود:
«ذاکَ اخی عَلیِّ بنِ ابی طالِب»، [ مقصود ] برادرم علی بن ابی طالب است.
عبدالرحمان بن کثیر، از امام صادق (علیه‌السّلام) درباره آیه (قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَـبِ اَنَا ءَاتِیکَ بِهِ قَبْلَ اَن یَرْتَدَّ اِلَیْکَ طَرْفُکَ؛ ...)، روایت کرده که امام (علیه‌السّلام) میان انگشتان خود را باز کرد و آنها را روی سینه‌اش نهاد و سپس فرمود: «وَ عِندَنا وَ اللّهِ عِلمُ الکِتابِ کُلُّهُ!» به خدا سوگند، همه دانش کتاب، نزد ماست!
بنابراین، مقصود از «علم الکتاب» در این‌جا، چیزی غیر از دانش قرآن است که از آن، یاد خواهد شد. گفتنی است که در میان مفسّران، درباره مقصود از «کتاب»، اختلاف‌نظر وجود دارد؛ امّا مقصود هر چه باشد، «علم الکتاب»، اشاره به دانش ویژه‌ای است که هر کس بهره‌ای از آن داشته باشد، قادر بر انجام دادن کارهای خارق العاده خواهد بود.

۳.۲ - تاویل قرآن

تاویل قرآن، به معنای بیان حقیقت و مقصود اصلی آیات قرآن، از دانش‌های ویژه اهل بیت (علیهم‌السّلام) است. آنان، به معانی باطنی آیات قرآن که در ورای معانی ظاهری آنها نهفته است، آگاه‌اند. پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، طبق نقلی، می‌فرماید:
«عَلیٌّ یُعَلِّم النّاسَ بَعدی مِن تَاوِیلِ القُرآنِ ما لا یَعْلَمُونَ، او [ قال: ] یُخْبِرُهُم»، علی پس از من، تاویل آنچه را که مردم از قرآن نمی‌دانند، به آنها می‌آموزد (یا فرمود: آگاهشان می‌کند).
امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام)، کتاب خدا را در نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرا گرفت و بر همه معانی آن، آگاه شد. علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید:
آیه‌ای از قرآن بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نازل نشده است، مگر آن‌که قرائت آن را به من آموخته و بر من، املا فرموده است و من، آنها را با خطّ خود نوشته‌ام. تاویل و تفسیر، و ناسخ و منسوخ، و محکم و متشابه، و خاصّ و عامّ آن را به من، یاد داده است.

۳.۳ - اسم اعظم خدا

اسم اعظم الهی، از دانش‌های ویژه‌ای است که در روایات به آثارِ بی‌نظیر آن، اشاره شده است. امام‌ هادی (علیه‌السّلام)، درباره اسم اعظم خداوند، فرموده:
اسم اعظم خداوند، هفتاد و سه حرف دارد که آصف [بَرخیا]، تنها یک حرف از آن را می‌دانست و آن را بر زبان، جاری ساخت و زمینِ میان او و سبا، شکافته شد و تخت بلقیس را برگرفت و آن را به سلیمان (علیه‌السّلام) رساند و سپس، زمین در مدّتی کمتر از یک چشم بر هم زدن، هموار گشت. هفتاد و دو حرف آن، نزد ماست و خداوند، یک حرف را در علم غیب، به خود اختصاص داده است.

۳.۴ - آشنایی با همه زبان‌ها

امامان (علیهم‌السّلام)، به تمام زبان‌های دنیا آشنا بودند و ائمّه (علیهم‌السّلام) در برخی گزارش‌ها، پرسش مردم مناطق گوناگون را به زبان خودشان، پاسخ می‌دادند. البته به دلیل ناآشنایی راویان با زبان‌های دنیای آن روز، متاسّفانه، تمام روایات ائمّه (علیهم‌السّلام) به زبان‌های مختلف، فراهم نیامده است؛ ولی درپاره‌ای احادیث به آن، اشاره شده است. (یکی از پژوهشگران، در این‌باره مقاله مفصّلی نگاشته است، برای آگاهی از آن به آدرس ذیل مراجعه کنید:
[۲۶] ر. ک: مجلّه علوم حدیث، شماره ۵ و ۶، «حسن عرفان: زبانْ آگاهی پیامبر و امامان (علیهم‌السّلام)».
)
ابوصَلْت هَرَوی، از راویان امام رضا (علیه‌السّلام) که در خراسان همراه امام بوده، می‌گوید:
امام رضا (علیه‌السّلام) به زبان‌های مختلف، با مردم سخن می‌گفت و به خدا سوگند، در هر زبان و گویشی، فصیح‌ترین و داناترینِ مردم بود. روزی به ایشان گفتم: ‌ای فرزند پیامبر خدا! من از آشنایی شما به این زبان‌های گوناگون، تعجّب می‌کنم. امام (علیه‌السّلام) فرمود: «ای ابوصلت! من، حجّت خدا بر خلق او هستم و خداوند، حجّتی را بر مردم نمی‌دارد که زبان‌های ایشان را نداند.
علی بن مهزیار، در توصیف امام‌ هادی (علیه‌السّلام) می‌گوید: بر امام (علیه‌السّلام) وارد شدم. بدون مقدّمه، سخن را آغازید و به زبان فارسی با من، سخن گفت.

۳.۵ - آشنایی با زبان جانوران

آشنایی با زبان پرندگان و جانوران، از دیگر دانش‌های اهل بیت (علیهم‌السّلام) است. امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید:
«عُلِّمْنا مَنطِقَ الطَّیرِ، کما عَلِمَهُ سُلَیمانُ بنُ داوودَ، و کُلِّ دابَّةٍ فی بَرٍّ او بَحرٍ»، ما همچون سلیمان بن داوود (علیه‌السّلام)، با زبان پرندگان و هر جانورِ خشکی یا دریایی، آشنایی داریم.

۳.۶ - علمِ ما کان و ما یکون

تعبیر «ما کان و ما یکون»، عبارت است از آنچه بوده و آنچه در آینده، خواهد بود که این، یکی از مهم‌ترین دانش‌های اهل بیت (علیهم‌السّلام) است که از هر چه بر جهان گذشته است، آگاه‌اند و هر اتّفاقی را که در آینده رُخ دهد، می‌دانند. این عنوان، با علمِ غیبِ خداوند، هم‌پوشی دارد و مطابق آیه قرآن، تنها خداوند به غیب، آگاه است.
امام رضا (علیه‌السّلام)، از همین آیه قرآن، بهره برده و برخورداری از علم غیب را برای اهل بیت (علیهم‌السّلام) ثابت کرده است. ایشان، فرموده است:
«اوَ لَیسَ اللّهُ یَقولُ:» (عَــلِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ اَحَدًا اِلَا مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ) «فَرَسُولُ اللّهِ عِندَ اللّهِ مُرتَضیً، وَ نَحنُ وَرَثَةُ ذلِکَ الرَّسولِ الّذی اطّلَعَهُ اللّهُ عَلی مَا شاءَ مِن غَیبِهِ، فَعَلَّمَنا ما کانَ وَ ما یَکونُ الی یَومِ القِیامَةِ.»
آیا چنین نیست که خداوند می‌فرماید: «او دانای غیب است و غیب خود را بر هیچ‌کس، آشکار نمی‌سازد، مگر بر آن پیامبری که از او خشنود باشد»؟ پس پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، نزد خداوند، برگزیده است و ما، وارثان پیامبری هستیم که خداوند، او را بر هر چه از غیبش خواست، آگاه نمود. او ما را از آنچه بوده و تا روز رستاخیز خواهد بود، آگاه کرده است.
امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) نیز درباره آگاهی به همه آنچه در آینده رُخ خواهد داد، فرموده است:
اگر یک آیه در کتاب خدا نبود، من درباره آنچه بوده و هست و تا روز رستاخیز، خواهد بود، آگاهتان می‌کردم. آن آیه، این است: (یمحو اللّهُ ما یشاءُ و یُثْبِتْ و عِنْدَه اُمُّ الکتاب)، «خداوند، هر چه را بخواهد، محو یا اثبات می‌کند؛ و اصل کتاب، نزد اوست». اشاره امام علی (علیه‌السّلام) به قدرتِ مطلق خداوند است که همه حوادث، در اختیار اوست و می‌تواند آنچه را که مقدّر فرموده است، تغییر دهد و حادثه دیگری را پدید آورد.

۳.۷ - آگاهی از حوادث آسمان و زمین

امام سجّاد (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «عِندَنا عِلمُ المَنایا وَ البَلایا وَ فَصلِ الخِطابِ وَ انسابِ العَرَبِ وَ مَولِدِ الاسْلامِ. »، دانشِ آگاهی از مرگ و میرها و بلاها، و سخن انجامین، و نَسَب‌های عرب، و زادگاه اسلام، نزد ماست.
اهل بیت (علیهم‌السّلام)، از هر چه در زمین و آسمان است، آگاه‌اند و دانش آنان، تنها به زمینیان، اختصاص ندارد. پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، طبق نقلی، می‌فرماید: «ما یَنْقَلِبُ جَناحُ طائرٍ فِی الهَواءِ الّا وَ عِندَنا فِیهِ عِلمٌ»، بال پرنده‌ای در آسمان به هم نمی‌خورد، مگر این‌که ما از آن، آگاهیم.
گستره آگاهی اهل بیت (علیهم‌السّلام)، بسیار فراتر از علومِ شناخته شده روزگار خودشان بود و برای بسیاری از نزدیکان ائمّه (علیهم‌السّلام)، دانش آنان، خیره کننده بود. از این رو، چیرگی امام به کتاب‌های ادیان دیگر را «علم اکبر» می‌پنداشتند. امّا امامان معصوم، علم اکبر را بسیار بزرگ‌تر از این دانش‌ها می‌دانستند. حُمران بن اَعَین، نیکویار امام صادق (علیه‌السّلام) به ایشان گفت: تورات و انجیل و زبور و آنچه در صُحُف نخستین (صحف ابراهیم و موسی (علیهماالسلام) است، نزد شماست؟
امام (علیه‌السّلام) فرمود: «آری». گفت: این، همان علم اکبر است؟ امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود:
«یا حُمرانُ! لَو لَم یَکُن غَیرُ مَا کانَ، وَ لکِن مَا یُحدِثُ اللّهُ بِاللَّیلِ وَ النَّهارِ عِلمُهُ عِندَنا اعظَمُ»، ای حمران! اگر به همین منحصر می‌شد، آری؛ امّا علمِ به آنچه خداوند در شب و روز پدید می‌آوَرد، نزد ما بزرگ‌تر است.


آگاهی اهل بیت (علیهم‌السّلام) از دانش‌های فرا بشری و پیشگویی‌های آنان از حوادثِ آینده، این پرسش را پدید می‌آورد که: امام، چگونه از این دانش‌ها بهره مند می‌شود؟ و آیا از تمامِ زوایای زندگی بشر و رُخدادهای جهان، آگاه است؟ آشنایی با منابعِ دانش امامان (علیهم‌السّلام)، پاسخگوی این پرسش است. در میراث حدیثی شیعه، شش منبع را برای دانش‌های پیشوایان معصوم بر شمرده‌اند که بدانها اشاره می‌کنیم. (برای آگاهی بیشتر در این موضوع، به آدرس ذیل رجوع کنید:)

۴.۱ - آموزش پیامبر

اهتمامِ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به آموزش امیرمؤمنان (علیه‌السّلام)، در منابع شیعه و سنّی آمده است و همه یاران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از رابطه علمی ایشان با علی (علیه‌السّلام)، آگاه بودند. امام علی (علیه‌السّلام) هر روز، پگاهان و شامگاهان، خدمت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌رسید و از خرمن دانش آن بزرگوار، خوشه برمی‌چید.
[۳۹] ر. ک: احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۳۱۷، ح۱۲۸۹.
[۴۰] ر. ک: احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۶۷، ح۵۷۰.

بنابر روایتی، امیرمؤمنان (علیه‌السّلام)، می‌فرماید:
«کُنتُ اذا سَاَلتُ رَسولَ اللّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اعطانِی، وَ اذا سَکَتُّ ابتَدَاَنِی»، هر گاه از پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نکته‌ای می‌پرسیدم، در اختیار من می‌نهاد، و اگر سکوت می‌کردم، او [سخن را] آغاز می‌کرد.
در روایتی دیگر، امام صادق (علیه‌السّلام) فرموده:
«انَّ عِلمَ عَلِیِّ بنِ ابی طالِبٍ (علیه‌السّلام)[مِن] عِلمِ رَسولِ اللّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فَعَلِمناهُ نَحنُ فیما عَلَّمناهُ»، دانشِ علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام)، [از] دانش پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است. پس آنچه را می‌دانیم، او به ما آموخته است.

۴.۲ - اصول دانش

اصول دانش، ریشه‌های علمیِ استواری دارد که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در اختیار امامانِ پس از خویش نهاد تا مسائل جدید را از آن اصول، استخراج کنند و برای مردم، بیان نمایند. اهل بیت (علیهم‌السّلام)، تنها بر اساس آن اصول، فتوا می‌داده‌اند. امام باقر (علیه‌السّلام) می‌فرماید:
«لَو کُنّا نُفتِی النّاسَ بِرَایِنا وَ هَوانا لَکُنّا مِنَ الهالِکینَ، وَ لکِنّا نُفِتیهِم بِآثارٍ مِن رَسولِ اللّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وَ اُصولِ عِلمٍ عِندَنا، نَتَوارَثُها کابِرا عَن کابِرٍ، نَکْنِزُها کما یَکْنِزُ هؤلاء ذَهَبَهم وَ فِضَّتَهُم»،
اگر ما بر اساس نظر و هوا و هوس خود فتوا می‌دادیم، بدون تردید، نابود می‌شدیم؛ لیکن ما برای مردم، بر اساس اخبارِ بر جا مانده از پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اصولِ علمی‌ای که نزد ماست، فتوا می‌دهیم. هر بزرگی، از بزرگ دیگر، ارث می‌بریم و آن را می‌اندوزیم، همچنان که این جماعت، زر و سیمشان را می‌اندوزند.

۴.۳ - کتاب‌های پیامبران

دین اسلام، در امتداد ادیان پیشین است و چنانچه کتاب‌های پیامبران گذشته، از تحریف مصون می‌ماند، خطّ سیر توحیدی در همه آنان، مشهود بود. کتاب‌های پیامبران گذشته، بدون هرگونه تغییری، در اختیار امامان (علیهم‌السّلام) است و یکی از منابع دانش ایشان، به شمار می‌رود. امام صادق (علیه‌السّلام) فرموده است:
«اَلْواحُ مُوسی (علیه‌السّلام) عِندَنا، وَ عَصا مُوسی عِندَنا وَ نَحنُ وَرَثَةُ النَّبِیّینَ»، الواح (ده فرمان) موسی (علیه‌السّلام) و عصای او، نزد ماست و ما، وارثان پیامبران هستیم.
امام صادق (علیه‌السّلام) نیز به یکی از شاگردان خویش می‌فرماید: «خداوند، هر آنچه را به پیامبران داده، به محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز بخشیده است و نزد ما، صحیفه‌هایی است که خداوند، در باره آنها می‌فرماید: (صُحُفِ اِبْرَ هِیمَ وَ مُوسَی) کتاب‌های ابراهیم و موسی است»

۴.۴ - کتاب امام علی

کتاب علی (علیه‌السّلام)، از منابع مشهور دانشِ اهل بیت (علیهم‌السّلام) است. این کتاب، نوشته‌ای طولانی درباره تمام نیازهای مردمان است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر امام علی (علیه‌السّلام) املا کرد و امام (علیه‌السّلام)، آن را برای جانشینان خویش نگاشت و به عنوان ودیعه امامت، در اختیارِ امامان (علیهم‌السّلام) بوده است.
برخی از نزدیکانِ ائمّه (علیهم‌السّلام)، این کتاب را دیده‌اند و در میراثِ حدیثی شیعه، احادیثی به نقل از این کتاب، یاد شده است. (در کتاب وسائل الشیعة، بیش از هشتاد حدیث از این کتاب، آمده است) اُمّ سلمه، همسر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، درباره این کتاب می‌گوید: پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، علی (علیه‌السّلام) را در خانه‌اش نشانْد و دستور داد تا پوست گوسفندی بیاورند و علی (علیه‌السّلام) بر همه آن گوسفند تا پاچه‌هایش نوشت.
امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام)، در باره محتوای این کتاب ارزشمند، فرموده است:
«انَّ العِلمَ فینا وَ نَحنُ اهلُهُ وَ هُوَ عِندَنا مَجمُوعٌ کُلُّهُ بِحَذافِیرِهِ وَ انَّهُ لا یَحدُثُ شَیءٌ الی یَومِ القِیامَةِ حَتّی ارشِ الخَدشِ الّا وَ هُو عِندَنا مَکتوبٌ باملاءِ رَسولِ اللّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وَ خَطِّ عَلیٍّ (علیه‌السّلام) بِیَدِهِ»،
[۴۸] طبرسی، فضل بن حسن، الاحتجاج، ج۲، ص۶۳، ح۱۵۵.

دانش، در میان ماست و ما اهل آنیم و همه آن، به کمال، نزد ماست و تا روز رستاخیز، حتّی دیه خراشی تعلّق نخواهد گرفت، مگر آن‌که با املای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و دست خطّ علی (علیه‌السّلام)، نزد ما نوشته شده، موجود است.
این کتابِ عظیم، امامان (علیهم‌السّلام) را از هرگونه دانشِ بشری، بی نیاز می‌کند و مردم برای نیازهای روزانه خود، به آن نیازمند هستند. امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید:
نزد ما چیزی است که با وجود آن، دیگر نیازی به مردم نداریم و این مردم‌اند که نیازمندِ مایند. نزد ما، کتابی است که پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، املا کرده است و علی (علیه‌السّلام) با خطّ خود، نوشته است؛ کتابی که هر حلال و حرامی در آن، نگاشته شده است.
در برخی روایات، یکی دیگر از منابعِ دانش‌های دانش اهل بیت (علیهم‌السّلام) را کتابی به نام جامعه می‌دانند. مشخّصات این کتاب نیز مانند کتاب علی (علیه‌السّلام) است. بنابراین، ظاهرا مقصود از جامعه، همان کتاب علی (علیه‌السّلام) است.

۴.۵ - مُصحَف فاطمه

مصحف فاطمه (علیهاالسلام)، کتابی است که بر پایه آنچه در برخی روایات آمده، سه برابر قرآن حجم دارد و کاملاً از قرآن، متمایز است. این نوشته، پس از رحلت پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، توسّط فرشته‌ای به زهرا (علیهاالسّلام) وحی می‌شده و امام علی (علیه‌السّلام)، آن را می‌نوشته است. این مصحف، به حوادث آینده جهان، اختصاص دارد و به عنوان ودیعه امامت، در اختیارِ امامان (علیهم‌السّلام) بوده است.
شایان ذکر است که مراد از وحی، در این‌جا، وحی تشریعی نیست و در این کتاب، شریعتِ تازه‌ای بیان نمی‌شود و از سویی، کاملاً با قرآن، متفاوت است. مراد از مصحف، در این جا، به معنای نوشته است. پیش از این، توضیح داده شد که وحی عام، در مورد غیر پیامبران نیز امکان تحقّق دارد.
امام صادق (علیه‌السّلام)، درباره چگونگی تدوین مصحف فاطمه (علیهاالسلام)، فرموده است:
هنگامی که خداوند متعال، جان محمّد را ستاند، فاطمه (علیهاالسّلام) از رحلت او چنان‌ اندوهگین شد که جز خداوند (عزّوجلّ) هیچ‌کس از آن، آگاهی نداشت. خداوند، فرشته‌ای را به سوی او فرستاد تا او را تسلّی دهد و با او سخن بگوید. فاطمه (علیهاالسلام) این را به امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) باز گفت و علی (علیه‌السّلام) به او گفت: «هر گاه این تماس را احساس کردی و صدای او را شنیدی، به من بگو». فاطمه (علیهاالسّلام) نیز آن را به علی (علیه‌السّلام) می‌گفت و امیرمؤمنان (علیه‌السّلام)، آنچه را می‌شنید، می‌نوشت تا از اینها، مصحفی ثبت کرد.
سپس امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: در این مصحف، چیزی از حلال و حرام نیامده است و تنها دانش [پیشامدهای] آینده در آن، آمده است.

۴.۶ - الهام

مقصود از الهام، همان وحی عامّ است. گفتنی است که در برخی روایات، جَفْر نیز به عنوان یکی دیگر از منابع دانش اهل بیت (علیهم‌السّلام) آمده است؛
امّا از جمع‌بندی روایات مختلف، به این نتیجه می‌رسیم که جَفْر، به دو صندوق پستی اشاره دارد که کتبِ مختلف رسیده از پیامبران گذشته و کتبی که از پیامبر خدا و امام علی و فاطمه (علیهم‌السّلام) به امامان (علیهم‌السّلام) به ارث رسیده است و نیز سلاح پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، در آنها نگهداری می‌شده است. به دیگر سخن، «جَفْر»، «جَفْر اَبیض» و «جَفْر اَحمر»، به کتاب خانه و موزه سیّار اهل بیت (علیهم‌السّلام) اشاره دارند که نزد ائمّه بوده و دست به دست، می‌گشته و هم اکنون، نزد امام زمان (علیه‌السّلام) است.


آخرین نکته درباره «خُزّان العلم» بودن امامان (علیهم‌السّلام)، چگونگی کسب دانش به وسیله آنهاست و این‌که: آیا آنان، بالفعل به همه علومی که بدان‌ها اشاره شد، آگاه‌اند یا هرگاه بخواهند، آگاه می‌شوند؟
در این‌باره، نظریات گوناگونی مطرح است؛ امّا آنچه با روایات، سازگارتر است، «دانستن»، هنگام «خواستن» است؛ یعنی امام معصوم (علیه‌السّلام)، هرگاه بخواهد نکته‌ای را بداند، خداوند، او را آگاه می‌کند. عمّار ساباطی، از امام صادق (علیه‌السّلام) پرسید: آیا امام، علم غیب می‌داند؟
ایشان فرمود: «لا، وَلکِن اذا ارادَ ان یَعلَمَ الشَّی ءَ اعلَمَهُ اللّهُ ذلِکَ»، نه؛ لیکن هر گاه بخواهد بر چیزی آگاهی یابد، خداوند، او را بدان آگاه می‌گردانَد.
همچنین امام صادق (علیه‌السّلام) در حدیث دیگری فرموده: «انَّ الامامَ اذا شاءَ ان یَعلَمَ عَلِمَ»، امام (علیه‌السّلام) هرگاه بخواهد که بداند، می‌داند.


۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۳، ص۱۳۹.    
۲. ر. ک:محمدی ری‌شهری، محمد، اهل بیت (علیهم‌السّلام) در قرآن و حدیث، ج۱، ص۲۵۱.    
۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۹۳، ح۴.    
۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۹۲، ح۲.    
۵. شیخ صدوق، التوحید، ص۱۳۸، ح۱۴.    
۶. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۳۵، ح۵.    
۷. صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۶۲، ح۷.    
۸. شیخ صدوق، التوحید، ص۳۰۵، ح۱.    
۹. ر. ک:محمدی ری‌شهری، محمد، دانش نامه امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، ج۱۱، ص۴۲۱.    
۱۰. ر. ک:محمدی ری‌شهری، محمد، دانش نامه امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، ج۱۱، ص۴۴۱.    
۱۱. استرآبادی، سیدعلی، تاویل الآیات الظاهرة، ج۲، ص۴۹۰، ح۸.    
۱۲. استرآبادی، سید علی، تاویل الآیات الظاهرة ط مؤسسة النشر الاسلامی، ص۴۸۰.    
۱۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۲۴، ح۲.    
۱۴. شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۲۳۲.    
۱۵. . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۳، ح۱۴    
۱۶. . شیخ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۵۳ و ۲۵۴، ح۳.    
۱۷. نمل/سوره۲۷، آیه۴۰.    
۱۸. رعد/سوره۱۳، آیه۴۳.    
۱۹. شیخ صدوق، الامالی، ص۶۵۹، ح۳.    
۲۰. نمل/سوره۲۷، آیه۴۰.    
۲۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۲۹، ح۵.    
۲۲. ر. ک:طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۳۶۳، ذیل آیه ۴۰ سوره نمل.    
۲۳. حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۹، ح۲۸.    
۲۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۶۴، ح۱.    
۲۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۳۰، ح۳.    
۲۶. ر. ک: مجلّه علوم حدیث، شماره ۵ و ۶، «حسن عرفان: زبانْ آگاهی پیامبر و امامان (علیهم‌السّلام)».
۲۷. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۲۲۸، ح۳.    
۲۸. صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۳۳۳، ح۱.    
۲۹. ابن شهر آشوب، المناقب ج۲، ص۵۴.    
۳۰. جن/سوره۷۲، آیه۲۶.    
۳۱. رعد/سوره۱۳، آیه۴۳.    
۳۲. راوندی، قطب الدین، الخرائج والجرائح، ج۱، ص۳۴۳.    
۳۳. رعد/سوره۱۳، آیه۳۹.    
۳۴. شیخ صدوق، التوحید، ص۳۰۵، ح‌۱.    
۳۵. صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۲۶۶، ح۳.    
۳۶. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۳۲، ح۵۴.    
۳۷. صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۱۴۰، ح۵.    
۳۸. محمدی ری‌شهری، محمد، اهل بیت (علیهم‌السّلام) در قرآن و حدیث، ج۱، ص۳۰۹.    
۳۹. ر. ک: احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۳۱۷، ح۱۲۸۹.
۴۰. ر. ک: احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۶۷، ح۵۷۰.
۴۱. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۵، ص۶۳۷، ح۳۷۲۲.    
۴۲. شیخ مفید، الاختصاص، ص۲۷۹.    
۴۳. صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۳۰۰، ح۴.    
۴۴. شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۳۱، ح۲.    
۴۵. اعلی/سوره۸۷، آیه۱۹.    
۴۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۲۵، ح۵.    
۴۷. شیخ صدوق، الامامة و التبصرة، ص۴۵، ح۲۸.    
۴۸. طبرسی، فضل بن حسن، الاحتجاج، ج۲، ص۶۳، ح۱۵۵.
۴۹. طبرسی، فضل بن حسن، الاحتجاج، ج۲، ص۲۸۷.    
۵۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۴۱، ح۶.    
۵۱. ر. ک:محمدی ری‌شهری، محمد، اهل بیت (علیهم‌السّلام) در قرآن و حدیث، ج۱، ص۳۲۳.    
۵۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۴۰، ح ۲.    
۵۳. ر. ک:محمدی ری‌شهری، محمد، تفسیر قرآن ناطق، ص۵۹.    
۵۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۳۹، حدیث ۱.    
۵۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۳۹، حدیث ۱.    
۵۶. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۱۹، ح۵۹۱۴.    
۵۷. ر. ک:محمدی ری‌شهری، محمد، اهل بیت (علیهم‌السّلام) در قرآن و حدیث، ج۱، ص۳۲۷.    
۵۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۷، ح ۴.    
۵۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۸، ح۱.    



محمدی ری شهری، محمد، تفسیر قرآن ناطق، ص۷۶-۹۴.    






جعبه ابزار