• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

السلام ( زیارت جامعه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ
ترجمه: سلام بر شما‌ای اهل‌بیت نبوّت
نخستین عبارت زیارت نورانی « جامعه کبیره»، با سلام بر خاندان نبوّت، آغاز می‌شود و پس از آن، با چهار سلام دیگر، جایگاه امامت را بیان می‌کند. برخی، سلام زائر را ادبِ برخورد دانسته‌اند و گروهی، آن را دعا می‌دانند.



سلام به فتح سین مصدر است و فعل آن سلم است گفته می‌شود، سلم تسلم، سلماً و سلامة و سلاماً، به معنای سالم بودن از عیب و آفت است. راغب اصفهانی در کتاب مفردات گفته است، السلم و السلامة التعری من الآفات الظاهرة و الباطنة یعنی؛ سلم و سلامت به معنای خالی بودن از آفات ظاهری و باطنی است.


انسان، موجودی اجتماعی است و در هنگام دیدار با هم‌نوعان خود، آداب اجتماعی را رعایت می‌کند؛ امّا آداب برخورد در همۀ جوامع، یکسان نیست. کلاه از سر برداشتن، دست بر سینه گذاشتن، خم شدن و استفاده از جملات و اصطلاحاتی مانند: «سلام!»، «زنده باشی!»، «دست مریزاد! » و ...، در میان اقوام مختلف، مرسوم بوده و هست.

۲.۱ - سلام در زمان جاهلیت

پیش از اسلام و در زمان جاهلیت، جملاتی مانند: «اَبَیْتَ اللَّعْنَ؛ از نفرین، در امان باشی»، «اَنْعِمْ صَباحا؛ صبح تو نیکو باد! » و یا «تَعیشُ اَلفَ سَنَةً؛ هزار سال، زنده باشی!»، به عنوان تحیّت (به معنای طلب حیات و زندگی کردن) بر پادشاهان و بزرگان، مرسوم بوده است.

۲.۲ - سلام در زمان اسلام

با پیدایش اسلام، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، سلام کردن را به عنوان تحیّتِ مسلمانان برگزید و فرمود: «السَّلامُ تَحِیَّةٌ لِمِلَّتِنا»، سلام، درود ملّتِ ماست.
ایشان، همچنین چگونگی دیدار با هم و سلام کردن به یکدیگر را آموخت و از مسلمانان خواست تا به گاه وداع و خداحافظی، برای یکدیگر از خداوند، طلب آمرزش کنند: «اذا تَلاقَیتُم فَتَلاقُوا بِالتَّسلِیمِ و التَّصافُحِ وَ اذا تَفَرَّقتُم فَتَفَرَّقوا بِالاسْتِغفارِ»، هر گاه به هم رسیدید، سلام گویید و با هم دست دهید، و چون از هم جدا شدید، با آمرزش خواهی، یکدیگر را ترک کنید.

تکرار واژه «سلام» در قرآن و رفتار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و تاکید فراوان ایشان، «سلام گفتن» را مستحبّی مؤکّد در میان مسلمانان شناسانْد و از آنان خواست به کسی که پیش از سلام گفتن، سخن بگوید، پاسخ ندهند: «مَن بَدَاَ بِالکَلامِ قَبلَ السَّلامِ فَلا تُجِیبوهُ»، هر که پیش از سلام گفتن، آغاز به سخن کند، پاسخش را ندهید. رایج شدن «سلام» و کنار نهادن واژه‌هایی نظیر: «حیّاک!»، «انعم صباحا! » و...، تنها جا به جایی الفاظ نبود؛ بلکه فرهنگ جدیدی را پی نهاد که ذلّت و خواری فروهِشته در واژگان پیش از اسلام را که فرودستان، نثار بزرگان و پادشاهان می‌کردند، از میان برداشت.
فرهنگ سلام، پیام سالم‌سازی جامعه را نوید می‌دهد و در قالب دعا، فراگیر می‌شود؛ زیرا سلام، از ریشه «سِلْم» و «سلامت» است و گوینده سلام، باید خود را از آفات ظاهری و باطنی، پاک سازد و در حقیقت، به مخاطب می‌گوید: تو از دست و زبان من، در امان هستی و برای تو هم آرزوی سلامت می‌کنم. بنابراین، سلام را می‌توان جامع‌ترین دعا برای سلامت جامعه دانست که اگر به مضمون آن توجّه شود، فردسازی و جامعه سازی، تحقّق می‌یابد.


کلمه سلام در قرآن بر پنج وجه آمده است:
وجه اول به معنای منزه بودن از عیوب و آفات:
(هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡمَلِكُ ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ)، «اوست خدای یکتا و غیر از او خدایی نیست و اوست سلطان منزه».
وجه دوم به معنای بهتر و برتر آمده است:
(وَ اِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُو سَلَاماً)، «و هرگاه مردم جاهل به آنها خطاب و عتابی کنند به سلامت نفس جواب دهند». یعنی در جواب جهال و نادانان سلام می‌گفتند که رد جواب است بر نیکوترین وجه.
(وَ قَالُو لَنَا اَعْمَالُنَا وَ لَکُمْ اَعْمَالُکُمْ سَلَامٌ عَلَیْکُم)، «گفتند برای ما اعمال ما و برای شما اعمال شما سلام بر شما پس رد خیر کردند».
(فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ)، «‌ای رسول ما از آنان در گذر و بگو سلام بر شما یعنی رد خیر کن».
وجه سوم سلام به معنای مدح و ثنای نیکو آمده است:
(سَلَامٌ عَلَی نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ)، «ثنای نیکو بر نوح باد در دنیا».
(سَلامٌ عَلَی مُوسَی وَ هَارُونَ) «ثنای نیکو باد بر موسی و‌ هارون ...».
(وَ سَلَامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ)، «ثنای نیکو باد بر رسولان حق» سلام به این معنی در قرآن بسیار است.
وجه چهارم سلام به معنای سلامت باشد:
(قَبِلَ یَا نُوحُ اهْبِطَ بَسَلَامٍ مِنَّا)، «گفته شد به حضرت نوح فرود آی از کشتی به سلامت از شر غرق شدن و اذیت و آزار ستمکاران به تو».
(قيلَ يا نوحُ اهبِط بِسَلامٍ مِنّا)، «گفته شد: اى نوح: با سلامتى از جانب ما فرود آى».
(قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْداً وَسَلَاماً عَلَی اِبْرَاهِیمَ)، «خطاب به آتش گفتیم بر ابراهیم سرد و سلامت باش».
وجه پنجم به معنای سلام دادن بر یکدیگر باشد:
(وَ الْمَلَائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِّنْ کُلَّ بَابٍ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ)، «در حالی که فرشتگان از هر در به بهشت آنان وارد می‌کردند و می‌گویند سلام بر شما که صبر پیشه کردید».
(فَاِذَا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلَی اَنْفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِّنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَکَةً طَیِّبَتَةٍ)، «وقتی داخل خانه می‌شوید پس بر یکدیگر سلام کنید و اگر کسی نباشد بر خود و ملائکه سلام کنید».

در گذر زمان، سلام کردن به عنوان آیین برخورد با هم در دین اسلام، شناخته شد که برای آن، آدابی نیز برشمردند. سلام کردن کوچک بر بزرگ، رهگذر بر نشسته، و گروه‌ اندک بر جماعت انبوه‌تر، از جمله آداب سلام است که بر پایه روایتی امام صادق (علیه‌السلام)، بر آن تاکید کرده و می‌فرماید:
«یُسَلِّمُ الصَّغِیرُ عَلَی الکَبِیرِ، وَ المارُّ عَلَی القاعِدِ، وَ القَلِیلُ عَلَی الکَثِیرِ»، کوچک به بزرگ، سلام کند و رهگذر، به نشسته و عدّه کمتر، به عدّه بیشتر.
در پاره‌ای از روایات نیز به سلام گفتن سواره بر پیاده و یا ایستاده بر نشسته، سفارش شده است. و در حدیث دیگری، امام صادق (علیه‌السلام)، آغاز به سلام کردن را نشانه فروتنی می‌داند و می‌فرماید: «مِنَ التَّواضُعِ ان تُسَلِّمَ عَلی مَن لَقِیتَ»، از فروتنی است که به هر که برخوردی، سلام کنی. این سخن، در کنار روایتی که از کسی که بر مَرکبی رهوار نشسته است، می‌خواهد تا بر شخصی که بر مَرکبی ناتوان سوار است، سلام کند، نشان دهنده آن است که هدف در «سلام»، افزون بر احترام، آموزش نوعی فروتنی و تواضع است.
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، خود نیز همواره بر کودکان، سلام می‌کرد تا به عنوان سنّتِ پس از خویش، پایدار بماند و در روایتی آمده که فرمود: «خَمسٌ لا ادَعُهُنَّ حَتَّی المَماتِ: الاکلُ عَلَی الحَضِیضِ مَعَ العَبِیدِ، و رُکوبی الحِمارَ مؤکَفا، وَ حَلبُ العَنزِ بِیَدی، وَ لُبسُ الصّوفِ، وَ التَّسلِیمُ عَلی الصِّبیانِ لِتَکونَ سُنَّةً مِن بَعدِی».
پنج چیز است که تا زنده‌ام، آنها را ترک نمی‌کنم: غذا خوردن روی زمین با بردگان، سوار شدن بر الاغ برهنه، دوشیدن بز با دست خودم، پوشیدن پشمینه، و سلام کردن به کودکان تا بعد از من، سنّت شود.


شکی نیست در این که سلام یکی از بزرگترین شعائر اسلامی است و هرکس در سلام کردن بر دیگری بخل ورزد او از بخیل‌ترین مردم است. در روایات بسیار درباره سلام تاکید شده است. سلام ده جزء ثواب دارد که نه جزء آن برای ابتدا کننده به سلام و یک جزء آن برای جواب دهنده است و لذا رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سبقت بر سلام می‌گرفت تا این سنت حسنه در امت او باقی بماند و هیچگاه منتظر نبود که دیگران بر آن حضرت سلام کنند.
بنابر آنچه گذشت، سلام، بهترین تحیّتی است که در آن، آموزش، همنشین پرورش شده است و اختصاص به دنیا ندارد؛ بلکه بندگان در ملاقات با خدا، در قیامت نیز سلام می‌گویند: (تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلَـمٌ)، «درودشان، آن روز که با او دیدار کنند، سلام است».


امّا این‌که مخاطب سلام، چه رتبه‌ای دارد، می‌توان آن را به سه گروه، تقسیم کرد:
۱. سلام برابر. سلام آنانی که در یکی رتبه و جایگاه قرار دارند، مانند دو دوست که در برخورد با یکدیگر، محبّت و برادری خود را با سلام کردن، نشان می‌دهند و دوستی‌شان را استوار می‌کنند و در بهشت نیز بهشتیان، دوستان خود را این‌گونه خطاب می‌کنند: (وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلَـمٌ)، «و درودشان در آن‌جا سلام است».
۲. سلام بزرگ‌تر بر کوچک‌تر. خداوند، آغاز کننده چنین سلامی است و بندگان صالح خود را با سلام، مخاطب می‌سازد و می‌فرماید: (سَلَـمٌ عَلَی نُوحٍ فِی الْعَــلَمِینَ)، «سلام بر نوح در میان جهانیان!»؛ (سَلَـمٌ عَلَی اِبْرَ هِیمَ!) «سلام بر ابراهیم!». آری! پیام چنین سلامی، رافت و مهربانی است.
۳. سلام کوچک‌تر بر بزرگ‌تر. سلام کردن کوچک‌تر بر بزرگ‌تر، از آداب دینی است و شرط ادب، آن است که کوچک‌تر در سلام گفتن، پیشی گیرد. سلام گفتن بر بزرگان دین نیز در همین گروه، جای دارد.

آغازین جملات زیارت نامه‌ها و از جمله «زیارت جامعه»، سلام دادن بر پیشوایان دین است که در این زیارت‌نامه، با ترکیب «السَّلام علیکم»، آمده است. حرف «علی» که با ضمیر مخاطب «کُم» همراه شده، اظهار اعتقاد به حضور زنده آنان و شنوا بودنشان است. بدون تردید، مفهوم سلام بر معصومان (علیهم‌السّلام)، اظهار ادب، تواضع، عشق، محبّت و ارادت به آنان است.
امّا فراتر از مفاهیم یاد شده، معانی دیگری نیز برای سلام بر اهل بیت (علیهم‌السّلام) ذکر کرده‌اند:

۷.۱ - تجلّی نام خداوند

در قرآن کریم، یک بار از خداوند با نام «سلام» یاد شده است: (هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا اِلَـهَ اِلَا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَـمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ)، «اوست خدای یکتا که جز او خدایی نیست؛ پادشاه [ سزاوار و راستین ]، پاک از هر عیب، ایمنی بخش، نگاهبان [بر همه چیز]، توانای بی‌همتا، بر همه چیره، و در خور بزرگی».
سلام، در این آیه، به معنای بر کنار بودن خداوند از عیب‌ها و کاستی‌هاست و این که ممکن نیست نقصی بدو راه یابد. و بهشت نیز، از آن رو «دار السَّلام» خوانده شده است که به خداوند، نسبت داده می‌شود و یا آن که ساکنان آن، از‌ اندوه و مرگ، در سلامت هستند.
بنابر آن‌که از واژه «السَّلام» در آغاز زیارت، نام خداوند اراده شود، معنای جمله: «السَّلام علیکم»، خطاب به امامان معصوم (علیهم‌السّلام)، یعنی: شما، مظهر کامل اسم «سلام» خداوند باشید و آثار این نام منوّر (که رحمت و سلامت است)، بر شما باد!.
زیارت کننده، در هر زیارتی از خداوند می‌خواهد تا فضل و احسان خود را بر معصومان (علیهم‌السّلام)، همیشگی سازد و آنان را از تمام آفات و بلایای جسمانی و نفسانی، برحذر دارد، همچنان که ایشان را از همه پَستی‌ها، دور داشته و آنان را معصوم، آفریده است. پُر واضح است چنین دعایی برای زائر، نتیجه بخش خواهد بود؛ زیرا پاسخ سلام معصومان (علیهم‌السّلام)، آثاری دارد که بر اساس مراتب سلام، به زیارت کنندگان، خواهد رسید.
الف و لام که بر سلام داخل شده است برای ابتدا است و اگر بگوییم برای عهد ذهنی است ایضاً اشکالی ندارد.


در معنای این سلام چند وجه است.
وجه اول آن‌که سلامت باشید از آفات و شرور و بلیات
وجه دوم آن‌که سلامت باشید از تعلقات دنیویه و اخرویه.
وجه سوم آن‌که چون سلام از اسماء حق است پس می‌گوییم سلامی که از اسماء حق است بر شما باد.
یعنی شما مظاهر اسماء و صفات حق هستید پس این اسم در حقیقت شایسته مقام شما است که متصف به کمالات عالیه و متخلق به اخلاق الهیه می‌باشید. چنان‌که در حدیث به ما رسیده است که «تَخَلَقُوا باخلاق الالهیة» سعی کنید تا متخلق به اخلاق حق شوید. پس هر کس این صفت در او کامل‌تر باشد سزاوارتر به سلام است و لذا می‌گویند سلام بر نبی اشرف است از سلام بر غیر نبی و سلام بر وصی بعد از نبی اشرف بر دیگران است و هکذا سلام بر عالم اشرف از سلام بر غیر عالم است.


۱. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۴۲۱.    
۲. ابن اثیر، علی بن محمد، النهایة، ج۱، ص۱۸۳.    
۳. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۶۰، ح ۹۶۷۰    
۴. شیخ طوسی، الامالی - ط دار الثقافة، ص۲۱۵.    
۵. الشیخ الکلینی، الکافی- ط الاسلامیة، ج۲، ص۶۴۴.    
۶. حشر/سوره ۵۹، آیه ۲۳.    
۷. فرقان/سوره ۲۵، آیه ۶۳.    
۸. قصص/سوره ۲۸، آیه ۵۵.    
۹. زخرف/سوره ۴۲، آیه ۸۹.    
۱۰. صافات/سوره ۳۷، آیه۷۹.    
۱۱. صافات/سوره ۳۷، آیه ۱۲۰.    
۱۲. صافات/سوره ۳۷، آیه ۱۸۱.    
۱۳. هود/سوره ۱۱، آیه ۴۸.    
۱۴. هود/سوره ۱۱، آیه ۴۸.    
۱۵. انبیا/سوره۲۱، آیه۶۹.    
۱۶. رعد سوره ۱۳، آیه ۲۳ و ۲۴.    
۱۷. نور/سوره ۲۴، آیه ۶۱.    
۱۸. شیخ کلینی، الکافی- ط الاسلامیة، ج۲، ص۶۴۶.    
۱۹. شیخ کلینی، الکافی- ط الاسلامیة، ج۲، ص۶۴۷.    
۲۰. الشیخ الکلینی، الکافی- ط الاسلامیة، ج۲، ص۶۴۶.    
۲۱. الشیخ الکلینی، الکافی- ط الاسلامیة، ج۲، ص۶۴۶.    
۲۲. شخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۲۷۱، ح ۱۲.    
۲۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۴۴.    
۲۴. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰.    
۲۵. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰.    
۲۶. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰.    
۲۷. حشر/سوره۵۹، آیه۲۳.    
۲۸. بیهقی، ابوبکر، الاسماء و الصفات، ص۶۷.    
۲۹. ر. ک:علامه مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین، ج۵، ص۴۵۴.    
۳۰. ر. ک:علامه مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین، ج۳، ص۱۳.    



نقوی قاینی، محمد تقی، شرح زیارت جامعه کبیره، ص۳۵_۴۴.
محمدی ری‌شهری، محمد، تفسیر قرآن ناطق، ص۳۹ ۴۵.    



جعبه ابزار