کلید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نَقص عضو از واژگان بهکار رفته در
فقه، به معنای فقدان یا نارسایی برخی اندامهای
بدن انسان است.
از آن در باب
صلات،
تجارت،
اجاره،
عتق،
قصاص،
دیات و نیز مسائل مستحدثه سخن گفتهاند.
احکام نقص عضو در بابهایی از
فقه بیان شده است.
چنانچه مکلف بر اثر نقص عضو قادر به انجام دادن بعض ارکان یا افعال واجب
نماز نباشد، آیا میتواند عهدهدار امامت اشخاص سالم باشد؟ مسئله محل اختلاف است. برخی امامت ناتوان از به جا آوردن بعض ارکان، همچون
رکوع و
سجود را برای اشخاص سالم و قادر بر انجام دادن آن، صحیح ندانستهاند، همچنین اگر مقدورِ امام و ماموم مختلف باشد، مانند اینکه امام قادر بر رکوع و عاجز از سجود و ماموم به عکس آن باشد، در این صورت نیز امامت یکی برای دیگری جایز نیست.
برخی حکم یاد شده (عدم جواز امامت) را به ناتوان از به جا آوردن افعال واجب غیر رکنی نیز تعمیم داده و گفتهاند: کسی که از به جا آوردن افعال واجب نماز ناتوان است، نمیتواند برای اشخاص سالم و قادر بر آن افعال امامت کند.
این قول به ظاهر کلمات فقها نسبت داده شده است؛
لیکن برخی در حکم فوق اشکال کرده و مدعی عدم وجود دلیلی بر عـدم جـواز امامت ناتوان از به جا آوردن افعال نماز، حتی ارکان آن شدهاند،
مگر آنچه به دلیل خاص استثنا شده باشد، مانند امامت نشسته برای ایستاده بنابر
قول مشهور و لال برای غیرِ لال که صحیح و جایز نیست.
چنانچه ناقص العضو قادر به انجام دادن افعال نماز باشد، مانند نابینا و ناشنوا، به تصریح برخی امامت وی برای افراد سالم
مکروه است.
برخی گفتهاند: امامت کسی که هر دو پایش قطع شده برای اشخاص سالم جایز نیست؛ لیکن امامت کسی که یک
پا یا دو دستش و یا هر سه قطع شده، جایز میباشد.
برخی نیز امامت شخص فلج را برای اشخاص سالم جایز ندانستهاند؛
لیکن بنابر قول مشهور، امامت وی در صورت توانایی بر انجام دادن افعال واجب نماز
مکروه است.
از مصادیق
سفر حرام که نماز در آن باید تمام خوانده شود، سفری است که ضرری مهم همچون نقص عضو در پی داشته باشد.
از شرایط وجوب
حج بر
مکلّف، توانایی بدنی وی برای گزاردن
مناسک حج است؛ از اینرو، چنانچه به سبب نقص عضو قادر بر انجام دادن حج نباشد، حج بر او واجب نمیشود.
از شرایط
قربانی در حج، تام بودن آن است؛ از اینرو، قربانی معیوب و ناقص العضو کفایت نمیکند.
داد و ستد با شخص مبتلا به آفت و نقص بدنی، همچون لالی و نابینایی مکروه است.
پرشکی که هنگام درمان بیمار سبب نقص عضو وی شده، ضامن است؛ هرچند بنابر قول مشهور، کوتاهی نکرده و از سوی بیمار یا ولی او در درمان اذن داشته باشد، مگر آنکه بیمار یا ولی او، ذمه پزشک را از تلف احتمالی بیمار یا نقص عضو او بَریّ کرده باشد، که در این صورت، بنابر مشهور، پزشک ضامن نخواهد بود.
آزاد کردن برده ناقص الخلقه به عنوان
کفاره جایز است، مگر نقصهایی که از اسباب قهری آزادی
برده به شمار میرود، مانند کوری و زمینگیری که آزاد کردن این قسم برده به عنوان کفاره کافی نیست.
در جنایت عمدی منجر به نقص عضو
قصاص ثابت است.
در
جنایت غیر عمدی منجر به نقص عضو دیه ثابت است و
دیه آن بر حسب آن عضو و میزان نقص پدید آمده در آن عضو متفاوت است.
آیا قطع عضو بدنی برای پیوند زدن به بدنی دیگر جایز است یا نه؟ در مسئله تفاصیل و نیز اختلافاتی وجود دارد.
بستن لولهها در مردان و زنان و هر اقدامی دیگر که منجر به عقیم شدن دائمی فرد گردد، از این جهت که مصداق نقص عضو میباشد، جز در حال ضرورت جایز نیست.
سقط جنین ناقص الخلقه، حتی قبل از دمیده شدن
روح در آن، جایز نیست.
• فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهمالسلام)، ج۸، ص۶۰۲.
۱:۵۸.