• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نصراللّه بن محمد منشی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





نصراللّه بن محمد منشی (م. بین ۵۵۵ ـ ۵۸۲ هـ.ق) ادیب، شاعر، وزیر و مترجم نامدار قرن ششم (هجری قمری) است.
خاندان او اصالتاً شیرازی بود اما وی در غزنین زاده شد و پرورش یافت.
در دربار بهرامشاه غزنوی به خدمت دیوانی مشغول شد، در عهد خسروشاه دبیری یافت.
در دوره خسروملک به وزارت رسید؛ اما در همین دوره به زندان افتاد و در همان‌جا کشته شد.
شهرت جاودانه ایشان بیشتر به سبب ترجمه ادبی برجسته‌ی کلیله و دمنه از عربی به فارسی است.
ترجمه‌ای که میان سال‌های ۵۳۸ تا ۵۴۰ (هجری قمری) صورت گرفت.
ترجمه با نثری فاخر، استنادات فراوان به شعر، حدیث و آیات قرآنی، اثری بی‌همتا در ادب فارسی پدید آورد.
وی همچنین دیوان شعری دارد که بخشی از آن، از جمله سه رباعی، توسط عوفی نقل شده است.
آقابزرگ نیز اثری به نام المعمیات را به او نسبت داده است.



ابوالمعالی نصراللّه بن محمد بن عبدالحمید منشی شیرازی عالم، شاعر و مترجم مشهور کلیله و دمنه بود.
جد او از شیراز و خود او متولدشده و نشو ونما یافته غزنین بود.
[۲] منشی، نصرالله بن محمد، کلیله و دمنه، مقدمه مصحح، ص «ح».

پدرش ابونصر از مستوفیان مشهور دوران سلطنت بهرامشاه بن مسعود (۵۱۲ ـ ۵۴۷ هـ.ق) بود و به مقام وزارت نیز رسیده بود.


ابوالمعالی از استادانی بهره برده که به گفته دولتشاه سمرقندی وی از شاگردان ابوحامد غزنوی بوده است.


نصراللّه در جوانی در دربار بهرامشاه به خدمت دیوانی مشغول شد.
در دوران سلطنت خسروشاه (۵۴۷ ـ ۵۵۵ هـ.ق) سمت دبیری یافت.
[۳] مجتبایی، فتح‌اللّه، رای و برهمن، ص۳۳.

درنهایت در پادشاهی خسروملک بن خسروشاه (۵۵۵ ـ ۵۸۲ هـ.ق) به مقام وزارت رسید.
[۴] هدایت، رضاقلی‌خان، مجمع الفصحاء، بخش۱، ج۳، ص۲۲۵۴.

ولی جور زمانه و سعی ساعیان در او مؤثر افتاد و بالاخره در حبس خسروملک گرفتار آمد و درنهایت در حبس به قتل رسید.
وی هنگام قتل، رباعی گفته که محمد عوفی آن را نقل کرده است.
[۶] عوفی، محمد، لباب الالباب، ص۸۷ ـ ۸۸.

سیدحسن غزنوی شاعر بلندپایه قرن ششم هجری، قصیده ای در مدح و کفایت و کاردانی او سروده و وی را بسیار ستوده است.
[۷] غزنوی، سید حسن، دیوان سید حسن غزنوی، ص۱۵۷.




شیرازی کتاب‌هایی تالیف کرده که عبارتند از:
ترجمه کلیله و دمنه مهم‌ترین و مشهورترین اثرش همین ترجمه کلیله و دمنه از زبان عربی است.
دیوان شعر یا همان اشعار برجای مانده از وی است. عوفی سه رباعی از او نقل کرده است.
[۱۰] عوفی، محمد، لباب الالباب، ص۸۷ ـ ۸۸.

• همچنین آقابزرگ از اثر دیگری به نام المعمیات یاد کرده و احتمال داده است مؤلف آن، همان نصراللّه محمد بن عبدالحمید منشی باشد.

۴.۱ - معرفی کلیله و دمنه

کلیله و دمنه کتابی است داستانی در تهذیب نفس و اصلاح اخلاق، به زبان پرندگان و حیوانات است.
به وسیله بیدپای حکیم و فیلسوف هندی برای دابشلم پادشاه هند نگارش یافت.
۵۱۱ اصل این کتاب به نام پنچه تَنْتره (Panchatantra) به زبان هندی بوده که در پنجم باب فراهم آمده بود.

۴.۲ - ترجمه‌های کلیله و دمنه

برزویه، پزشک مروزی در عصر انوشیروان ساسانی (۵۳۱ ـ ۵۷۹ م) آن را به زبان پهلوی درآورده، ابواب و حکایانی که از منابع دیگر هندی گرفته بود بر آن افزود.
بعدها عبداللّه بن مقفّع۱۴۲ هـ.ق) کاتب منصور دوانیقی (۱۳۶ ـ ۱۵۸ هـ.ق) آن را به عربی ترجمه کرده و کلیله و دمنه نام نهاد.
[۱۷] منشی، نصرالله بن محمد، کلیله و دمنه، مقدمه مصحح، ص «ح».

همچنین بار دیگر عبداللّه بن هلال اهوازی در سال ۱۶۵ (هجری قمری) و در دوران خلافت مهدی عباسی (۱۵۸ ـ ۱۶۹ هـ.ق) آن را برای یحیی بن خالد برمکی ترجمه کرد.
در روزگار سلطنت امیر نصراحمد سامانی ( ۳۰۱ ـ ۳۳۰ هـ.ق) نخستین بار کلیله و دمنه ابن مقفع به وسیله وزیر دانشمند او ابوالفضل بلعمی به فارسی ترجمه شد.
در همین زمان بود که رودکی (م ۳۲۹ هـ.ق) آن را به نظم فارسی درآورد.
از ترجمه ابوالفضل بلعمی چیزی در دست نیست؛ ولی ابیاتی از نظم رودکی در بعضی منابع بر جای مانده است.
[۲۱] مجتبایی، فتح‌اللّه، رای و برهمن، پیشگفتار، ص۲۱.
[۲۲] منشی، نصرالله بن محمد، کلیله و دمنه، مقدمه مصحح، ص «ح».

پس از آن در عهد بهرامشاه بن مسعود غزنوی (۵۱۲ ـ ۵۴۷هـ.ق)، ابوالمعالی نصراللّه منشی، کلیله و دمنه ابن مقفع را بار دیگر به نثر فارسی و به نام بهرامشاه ترجمه کرد.
[۲۵] منشی، نصرالله بن محمد، کلیله و دمنه، دیپاچه مترجم، ص۸.

ترجمه نصراللّه منشی به احتمال قوی بین سال‌های ۵۳۸ تا ۵۴۰ (هجری قمری) انجام گرفته است.
[۲۷] منشی، نصرالله بن محمد، کلیله و دمنه، مقدمه مصحح، ص«یا».

ترجمه کنونی همین ترجمه است که در هیجده باب همراه با دیپاچه و خاتمه‌ای از مترجم، به تصحیح و توضیح استاد مجتبی مینوی به چاپ رسیده است.
همزمان با ترجمه نصراللّه منشی، امیر سیف‌الدین غازی پسر زنگی پسر آق سُنقُر (۵۴۱ ـ ۵۴۴ هـ.ق) در موصل محمد بن عبداللّه بخاری را نیز به ترجمه کتاب ابن مقفع به زبان فارسی مأمور کرد.
مترجم این ترجمه را در سال‌های فرمانروایی سیف‌الدین آغاز کرد و در همان دوران به پایان رسانید.
[۲۸] بخاری، محمد بن عبدالله، داستان‌های بیدپای، ص۲۰.

خوشبختانه این ترجمه نیز باقی مانده و تحت عنوان داستان‌های بیدپای با تصحیح پرویز ناتل خانلری و محمد روشن به چاپ رسیده است.


نصراللّه از ویژگی‌های کتابش این است که وی مقید به متابعت از اصل نبوده، ترجمه و نگارشی آزاد از خود بر جای گذاشته است.
[۲۹] منشی، نصرالله بن محمد، کلیله و دمنه، مقدمه مصحح، ص«ی».

وی به سبک عهد و منشآت متداول آن زمان در انشای خود از اشعار و جملات عربی فراوان استفاده کرده است.
آیه، حدیث، امثال عربی و فارسی و کلمات اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را بسیار در لابه لای ترجمه خود گنجانده است.
[۳۰] منشی، نصرالله بن محمد، کلیله و دمنه، ص۴.
[۳۱] منشی، نصرالله بن محمد، کلیله و دمنه، ص۱۴۲.
[۳۲] منشی، نصرالله بن محمد، کلیله و دمنه، ص۱۵۲.



ترجمه نصراللّه منشی با ترجمه کلیله و دمنه محمد بن عبداللّه بخاری فرق دارد. محمد بن عبدالله بر خلاف نصراللّه منشی گِرد عبارت‌پردازی و استناد به آیات قرآنی، احادیث، اخبار و ابیات عربی و فارسی نگشته است.
تنها به نقل عین عبارات ابن مقفع اکتفا کرده است.
[۳۳] بخاری، محمد بن عبدالله، داستان‌های بیدپای، ص۲۱.

این باعث شده است ترجمه نصراللّه منشی از همان زمان اقبال بیشتری یابد و از شهرتی عالمگیر برخوردار شود.
چنان که سدیدالدین عوفی از فضلای اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم درباره آن گوید: «از منشآت پارسیان هیچ تألیف آن اقبال ندیده و آن قبول نیافته است».
[۳۴] عوفی، محمد، لباب الالباب، ص۸۷ ـ ۸۸.



منشی به تاریخ وفاتش چنان که اشاره شد در دوران سلطنت خسروملک میان سال‌های ۵۵۵ تا ۵۸۲ (هجری قمری) روی داد.
[۳۵] مجتبایی، فتح‌اللّه، رای و برهمن، ص۳۴.



۱. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۹، ص۱۱۹۴.    
۲. منشی، نصرالله بن محمد، کلیله و دمنه، مقدمه مصحح، ص «ح».
۳. مجتبایی، فتح‌اللّه، رای و برهمن، ص۳۳.
۴. هدایت، رضاقلی‌خان، مجمع الفصحاء، بخش۱، ج۳، ص۲۲۵۴.
۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۹، ص۱۱۹۴.    
۶. عوفی، محمد، لباب الالباب، ص۸۷ ـ ۸۸.
۷. غزنوی، سید حسن، دیوان سید حسن غزنوی، ص۱۵۷.
۸. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۹، ص۱۱۹۴.    
۹. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۹، ص۱۱۹۴.    
۱۰. عوفی، محمد، لباب الالباب، ص۸۷ ـ ۸۸.
۱۱. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۲۱، ص۲۷۳.    
۱۲. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۵۰۸.    
۱۳. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۵۰۸.    
۱۴. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۵۰۸.    
۱۵. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۵۰۸.    
۱۶. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۵۰۸.    
۱۷. منشی، نصرالله بن محمد، کلیله و دمنه، مقدمه مصحح، ص «ح».
۱۸. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۵۰۸.    
۱۹. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۵۰۸.    
۲۰. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۵۰۸.    
۲۱. مجتبایی، فتح‌اللّه، رای و برهمن، پیشگفتار، ص۲۱.
۲۲. منشی، نصرالله بن محمد، کلیله و دمنه، مقدمه مصحح، ص «ح».
۲۳. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۵۰۸.    
۲۴. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۵۰۸.    
۲۵. منشی، نصرالله بن محمد، کلیله و دمنه، دیپاچه مترجم، ص۸.
۲۶. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۵۰۸.    
۲۷. منشی، نصرالله بن محمد، کلیله و دمنه، مقدمه مصحح، ص«یا».
۲۸. بخاری، محمد بن عبدالله، داستان‌های بیدپای، ص۲۰.
۲۹. منشی، نصرالله بن محمد، کلیله و دمنه، مقدمه مصحح، ص«ی».
۳۰. منشی، نصرالله بن محمد، کلیله و دمنه، ص۴.
۳۱. منشی، نصرالله بن محمد، کلیله و دمنه، ص۱۴۲.
۳۲. منشی، نصرالله بن محمد، کلیله و دمنه، ص۱۵۲.
۳۳. بخاری، محمد بن عبدالله، داستان‌های بیدپای، ص۲۱.
۳۴. عوفی، محمد، لباب الالباب، ص۸۷ ـ ۸۸.
۳۵. مجتبایی، فتح‌اللّه، رای و برهمن، ص۳۴.



• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، برگرفته از مقاله «نصراللّه بن محمد منشی»، ج۴، ص۴۳۱-۴۳۲.






جعبه ابزار