ساسَةَ الْعِبَادِ (زیارت جامعه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وَ ساسَةَ الْعِبَادِ
ترجمه: سیاست مداران جامعه
فراز «ساسة العباد» در زیارت جامعه کبیره، اهل بیت (علیهمالسّلام) را سیاستمداران حقیقی جامعه میداند؛ سیاستی که برخلاف سیاستهای قدرتطلبانه اموی، بر حقمداری، عدالت و قانونگرایی استوار است و الگوی ماندگار حکمرانی دینی بهشمار میآید.
ساسَة: جمع «سائس»، یعنی سیاستمدار: «
ساس الامر سیاسة: قام به».
العِبَاد: جمع «عَبْد»، به معنای بنده، انسان: «
العبد: الانسان، حرّا کان او رقیقا».
ویژگی «
ساسةَ الْعِبَاد؛ سیاستمداران جامعه»، در شمارِ ویژگیهای سِتُرگ
اهل بیت (علیهمالسّلام) است. مهمترین امتیاز سیاست مکتب امامان (علیهمالسّلام)، اتّصال به منبع
وحی است که با سیاستهای رایج جهان، تفاوتی اساسی دارد. رویارویی سیاست علوی و اُمَوی در روزگار
امام علی (علیهالسلام)، تضادّ دو مکتب وحیانی و بشری را مینمایاند. بازکاوی آن روزگار و تامّل در اهداف و مبانی هر دو جریان، رهیافتی به سیاستهای رایجِ امروزی است. از اینرو نگاهی مختصر به «سیاست در دو مکتب اُمَوی و علوی»، ضرور است.
سیاست، در
مکتب اُموی، عبارت است از «تشخیص هدف و به دست آوردن آن از هر راه ممکن». سیاستمداران جهان مادّی، در گذشته و حال، از واژه سیاست، گویا چیزی جز این، در نیافتهاند. در واقع، سیاست در مکتب اُموی، همان معنای رایج در عرف سیاسی حکومتهایی است که بر مبانی ارزشی استوار نیستند و معیار
حق و
باطل، جهت دهنده آنها در رفتار و تعامل، نخواهد بود. اندیشمندان سیاسی امروز، در توصیف ویژگیهای سیاستمدار میگویند: «سیاستمدار فطری، کاری به حق یا بطلان امور ندارد».
بسیاری از نگاههای امروزی به سیاست، با نگرش
معاویه، کاملاً همگون است. او با تکیه بر شعار
«المُلْکُ عَقیمٌ»؛
سیاستْ نازاست»، با چنگانداختن به قدرت و حراست از قدرت به دست آمده، حاضر بود به هر کاری دست بزند و هر ناشایستی را انجام دهد و هر نوع ابزار زشتی را به کار گیرد.
سیاست در نگاه امام علی (علیهالسلام)، اداره استوار جامعه بر اساس معیارهای الهی و حرکتی حقمدارانه است. امام (علیهالسّلام) میفرماید:
«المُلکُ سِیاسَةٌ»؛
کشورداری، سیاست است» و هرگز برای رسیدن به قدرت و حراست از قدرت به دست آمده، هر کاری را روا نمیداند؛ بلکه به عکس، او توسّل به ابزار نامشروع را حتّی به بهای از دست دادن قدرت مشروع نیز جایز نمیداند. بر پایه آموزههای علوی، سیاست، شناخت و بهرهوری از ابزارهای مشروع در اداره
جامعه، و تامین رفاه مادّی و معنوی مردم است.
به دیگر سخن، در آموزههای علوی، به کارگیری شیوههای نامشروع و ابزارهای به ظاهر کارآمد، امّا به واقع ناصحیح، سیاست نیست؛ بلکه خدعه، نیرنگ، فریب و به تعبیر
امام صادق (علیهالسلام)،
«نَکراء» است.
از نگاه علی (علیهالسلام)، حکومت، چیرگی بر دلها و تسخیر خِردها و عاطفههاست، نه رامسازی «تن» ها و سلطه بر افراد و چیرگی بر گروهها. چنین تفسیری از حکومت، چه نیازی به توسّل به ابزارهای نامشروع سیاسی دارد؟
قدرت در نگاه او، جز برای
اِحقاق حق، قداستی ندارد تا برای حفظ آن، به شیوههای باطل، چنگانداخته شود. تصرّف دلها، راهی جز استفاده صحیح از شیوهها و راه سپردن بر اساس ارزشها ندارد. سیاستهای نامشروع و باطل گرایانه، شاید روزگاری کوتاه، سلطه بیافریند و آن را ادامه دهند؛ امّا هرگز دوام نخواهند آورد و برای مردم، جز زیان، چیزی نخواهند داشت؛ چرا که:
«لِلحَقِّ دَولَةٌ وَ لِلباطِلِ جَولَةٌ»،
برای حق، دولتی است، و برای باطل، [
تنها ] جولانی.
اسلام، آیین نامه تکامل مادّی و معنوی
انسان است. بنیادیترین عنصر این آییننامه،
محبّت است. نقش محبّت در تحقّق
حکومت اسلامی و برنامههایی که دین الهی برای پیشرفت جامعه انسانی رقم زده، به حدّی است که
امام باقر (علیهالسلام)، دین اسلام را جز
محبّت نمیداند و تصریح میکند که:
«هَلِ الدِّینُ الّا الحُبُّ؟!» آیا دینداری، جز مهرورزی است؟!
حکومت اسلامی، ریشه در عشق و محبّت مردم دارد و محبّت، امری دستوری نیست که بتوان انسان را با بخش نامهای، بر خلاف کشش درونی او، به مهرورزی به کسی یا چیزی وا داشت. انسان، عاشق زیباییهاست و به گونهای فطری، همه زیباییهای مادّی و معنوی را دوست دارد. بدینسان، اگر بینش، منش و کردار کسی را زیبا دید، به او عشق میورزد و اگر نازیبا دید، از او روی برمیتابد. این، مقتضای فطرت اوست، مگر این که فطرت او دیگرسان شود.
در میان اهل بیت (علیهمالسّلام)، علی (علیهالسّلام) در روزگار کوتاه حکومتش، زیباترین چهره انسانی حکومتِ مبتنی بر ارزشهای انسانی را به نمایش گذاشت. در این مجال کوتاه، تنها به واگویی مبانی سیاسی امام علی (علیهالسّلام) در کشورداری میپردازیم. صداقت در سیاست، حقمداری، قانونگرایی، انضباط اداری، گزینش کارگزاران شایسته و توانمند، تامین نیازهای اقتصادی کارگزاران، توجّه ویژه به نیروهای مسلّح، تشکیل سازمانهای نظارتی، قاطعیت تواَم با مدارا، و نفی پذیرش هرگونه
هدیه توسّط کارگزاران، از مهمترین مبانی سیاستهای اداری امام علی (علیهالسّلام) است.
(برای مطالعه بیشتر در زمینه سیاستهای اداری، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، قضایی، امنیتی، جنگی و بین المللی امام علی (علیهالسلام)، به آدرس ذیل مراجعه کنید:
)
صداقت، بنیادیترین اصل سیاستهای مدیریتی
اهل بیت (علیهمالسّلام) است. سیاستمداران، در گذرگاه تاریخ، غالبا با مردم روراست نبودهاند و آنچه را با مردم در میان نهادهاند، آن چیزی نبوده که بداناندیشیده و عمل کردهاند. بیشتر سیاستمداران گذشته، از سیاست، جز واژگون سازی واقعیت و دروغپردازی در برخوردها، تلّقی دیگری نداشتهاند. گزارش خاطرهای در این زمینه از علویاندیشِ عرصه سیاست در تاریخ معاصر،
امام خمینی، بس گویا و جالب است. آن بزرگوار، پس از اوّلین حرکت توفندهاش علیه حاکمیت ستم، دستگیر شد و یکی از سران
حکومت شاه، با ایشان ملاقات کرد و در مورد سیاست، با ایشان، سخن گفت. گزارش امام از سخنان او چنین است:
[
او گفت: ] سیاست، عبارت از بدذاتی، دروغ گویی و ... خلاصه، پدرسوختگی است، و این را بگذارید برای ما!
امام خمینی در ادامه میفرماید:
راست هم میگفت. اگر سیاست اینهاست، مخصوص آنها باشد!
قانون، رشته استوار پیوندآفرین لایههای مختلف جامعه است. حرمت قانون در نگاه اهل بیت (علیهمالسّلام)، بی بدیل است. تامّل در سیره امام علی (علیهالسلام)، نشان میدهد که در نگاه وی، هیچکس فراتر از قانون نیست، و هیچکس و هیچ مقامی نمیتواند مانع اجرای قانون الهی گردد.
امام باقر (علیهالسلام)، نمونهای از قانونگرایی امام علی (علیهالسّلام) را برای ما چنین گزارش میکند:
علی (علیهالسلام)، مردی از
قبیله بنی اسد را برای اجرای
حد، بازداشت کرد. خویشان او گِرد آمدند تا دربارهاش میانجیگری کنند و از
امام حسن (علیهالسّلام) خواستند آنان را همراهی کند. حسن (علیهالسّلام) فرمود: نزد او (علی (علیهالسلام)) بروید. او بیشتر به امور شما آگاه است. نزد علی (علیهالسّلام) رفتند و خواسته خود را مطرح ساختند. فرمود: «چیزی را که از آنِ من است، از من نخواهید خواست، مگر آنکه آن را به شما خواهم داد».
آنها بیرون آمدند و گمان کردند که موفّق شدهاند. حسن (علیهالسّلام) از آنان پرسید: [
چه شد ]؟ گفتند: به بهترین خواسته، دست یافتیم. سپس داستان را برایش باز گفتند. فرمود: آنچه میخواهید برای دوست خود به هنگام اجرای حد به انجام رسانید، [
الآن ] انجام دهید.
امام علی (علیهالسّلام) او را بیرون آورد و بر او حد زد. سپس فرمود: «به خدا
سوگند، این از چیزهایی است که من، مالک آن نیستم!».
سیاست، (سیاست: کشورداری، علم تدبیر جامعه، دانش رسیدن به قدرت و حفظ آن و استفاده از آن) با مبانی پیش گفته، از شروط امامت است و همه امامان (علیهمالسّلام)، در صورت فراهم شدن زمینه حکومت، تدبیری مانند علی (علیهالسّلام) را به کار میبستند.
علی بن موسی الرضا (علیهالسلام)، درباره ویژگی امام میفرماید:
«مُضطَلِعٌ بِالامامَةِ، عالِمٌ بِالسِّیاسَةِ».
تامّل در زندگی
اهل بیت (علیهمالسّلام) نشان میدهد که آن بزرگواران، در تمامی دورانها، برای سالمسازی
جامعه، بهترین تدبیرها را اندیشیدهاند.
صلح امام حسن (علیهالسلام)، مظلومیّت
شیعه را در
کربلا به نمایش گذارد و
قیام امام حسین (علیهالسّلام) و بازخوانی
حماسه عاشورا توسّط
امام سجّاد (علیهالسلام)، زمینه علمی دوران
امام باقر (علیهالسّلام) را فراهم آورد تا با کوششهای
امام صادق (علیهالسلام)، مبانی شیعه جعفری شناسانده شود.
امام کاظم (علیهالسّلام) نیز با نصب
وکیل و تشکیل سازمان وکالت، گستره حضور شیعیان را افزایش داد، آنچنان که در دوران امام رضا (علیهالسلام)، شیعیان در
خراسان،
مازندران،
قم،
ری،
یمن و ... پایگاههایی ویژه داشتند. دوران کوتاه، امّا پُر برگ و بار حضور امام رضا (علیهالسّلام) در خراسان، باعث شد تا مباحث
امامت (که پیش از آن، برای خواصْ مطرح میشد)، برای همه مردم تبیین گردد، آنسان که پس از امام رضا (علیهالسلام)، انشعاب مهمّی در شیعه رُخ ندهد و شیعیان، به راحتی امامتِ امام هشت ساله (
امام جواد (علیهالسلام)) را بپذیرند. سیاست سه پیشوای متاخّر ما، یعنی امام جواد،
امام هادی و
امام حسن عسکری (علیهمالسّلام)، نظارت بر عملکرد شیعیان و پاسخگویی به شُبهات آنان از طریق عالمان دینی بود. سیاست «مراجعه به عالم»، جانشین «مراجعه به امام» گردید و شیعه برای پذیرش
غیبت دوازدهمین پیشوای خویش، آماده شد.
در نهایت، باید گفت: اگر چه امامان به تناسب روزگار، راه کارهای سیاسی متفاوتی داشتهاند؛ امّا مبانی سیاسی آنان، همسان است و
حکومت مهدوی نیز با همان مبانی
حکومت علوی بر پا میگردد.
محمدی ری شهری، محمد، تفسیر قرآن ناطق، ص۱۲۱-۱۲۷.