• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

معزی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




محمد بن عبدالملک معزّی (م بین ۵۱۸ ـ ۵۲۱ هـ.ق) شاعر بلندآوازه ایران در روزگار سلجوقیان بود.
او فرزند عبدالملک برهانی، «امیرالشعرای» سلطان ملکشاه سلجوقی بود.
وی پس از مرگ پدر با حمایت سلطان به مقام «ملک‌الشعرایی» رسید.
ایشان هم‌روزگار شاعران بزرگی چون انوری، سنایی، سوزنی، ادیب صابر و نظامی عروضی بود.
عوفی در بهره‌مندی از دولت و مکنت او را هم‌سنگ رودکی و عنصری دانسته است.
اثر او دیوان اشعار است که به تصحیح عباس اقبال چاپ شده است.
وی شعر خود را روان و مطبوع سرود، اما به گفته بدیع‌الزمان فروزانفر، از حیث نوآوری و معنای تازه، ضعیف و بیشتر مقلد شاعران پیشین چون عنصری و فرخی بود.
ایشان در عهد سلطان سنجر نیز مقام «ملک‌الشعرایی» خود را حفظ کرد.
او بر اثر تیری که سلطان در شکارگاه انداخت، زخمی شد و پس از مدتی بر اثر همان حادثه درگذشت.
مرگ او به روایات مختلف در مرو یا نیشابور رخ داده و مشهور آن است که میان سال‌های ۵۱۸ تا ۵۲۱ (هجری قمری) بوده است.



ابوعبداللّه محمد بن عبدالملک معزی نیشابوری معروف به معزی یا امیر معزی شاعر بلندآوازه ایران، اصل او از نیشابور بود.
پدر او عبدالملک متخلص به بُرهانی، «امیرالشعرای» سلطان معزالدین ملک‌شاه سلجوقی (۴۶۵ ـ ۴۸۵ هـ.ق) بود.
برهانی سفارش فرزند خود را به سلطان کرد.
او بعد از مرگ پدر، در سایه حمایت سلطان، به مقام «امیرالامرا» و منصب «ملک‌الشعرا» ارتقا یافت و تخلص خود (معزی یا امیر معزی) را نیز از لقب ملک‌شاه اقتباس نمود.
[۴] عبدالرحیمیان، حسین‌علی، گنج سخن، ج۱، ص۲۳۵.




معزی با شاعران بزرگی چون انوری، مسعود بن سعد بن سلمان، سنایی، سوزنی، ادیب صابر، سیدحسن غزنوی، رشیدالدین وطواط، رشیدی سمرقندی و نظامی عروضی معاصر بود.
[۵] فروزان فر، بدیع الزمان، سخن و سخنوران، ص۲۳۳ ـ ۲۳۴.



ابوعبداللّه که عروضی درباره چگونگی دریافت عنوان امیرالشعرایی‌اش در چهار مقاله بیان کرده که چگونه با حمایت‌ها و تحسین‌های فراوان علاءالدوله امیرعلی، ندیم و داماد ملک‌شاه، تحسین سلطان را نیز برانگیخته و به آن مقام والا رسیده است.
[۶] عروضی، احمد بن ‌عمر، چهار مقاله (مقاله دوم)، ص۸۱ـ۸۶.



محمد بن عبدالملک که محمد عوفی از فضلای اواخر قرن ششم درباره‌اش می‌نویسد: «سه شاعر در سه دولت اقبال و مال تمام یافتند: رودکی در دولت سامانیان، عنصری در دولت غزنویان و معزی در دولت سلجوقیان؛ اما مال و مُکنت و اقبالی که برای معزی در دولت سلاجقه پیدا شد، برای هیچ شاعری میسر نشد.»
همچنین عوفی وی را با عنوان‌های «سلطان جهان بیان» و «شهسوار میدان فصاحت» ستوده و شعر او را عذْب، مطبوع و روان دانسته و بعضی از قصاید و غزل‌های او را نقل کرده است.
[۷] عوفی، محمد، لباب الالباب، ص۳۰۰ـ۳۰۱.



امیر معزی در عهد سلطان سنجر (۵۱۱ ـ ۵۵۲ هـ.ق) نیز همان آوازه و شهرت را داشت و سِمت خود را به عنوان «امیر» یا «ملک الشعرا» حفظ کرد. ۷


ابوعبداللّه دیوان شعر است که به تصحیح عباس اقبال به چاپ رسیده است.


نیشابوری با این همه؛ بدیع الزمان فروزانفر با استناد و تجزیه و تحلیل بعضی از اشعار او درباره‌اش می‌گوید: «استدلال‌ها و عبارت‌های سست و کلمه‌ها و جمله‌های زاید که گاه در معنا خلل وارد می‌کند، در اشعار او فراوان است و اصولاً معنای تازه و فکر نو کم دارد. از دو شاعر بزرگ عصر غزنوی، عنصری و فرّخی تقلید کرده، اما هرگز به پای آن‌ها نرسیده است. آثار علوم‌ عقلی نیز در دیوانش به چشم نمی‌خورد و خلاصه اینکه معزی شاعری سطحی و مقلِّد است و به اندازه شهرتش مقام علمی و ادبی ندارد.»
[۸] فروزان فر، بدیع الزمان، سخن و سخنوران، ص۲۳۱.



معزّی سرانجام به وسیله تیری که سلطان سنجر در شکارگاه به قصد شکار پرتاب کرده بود از پای درآمد.
[۹] جامی، نورالدین، بهارستان جامی، ص۹۶.

برخی این حادثه را در مرو و در سال ۵۴۲ (هجری قمری) دانسته‌اند.
به گفته عباس اقبال، مشهور آن است که مرگ او بین سال های (۵۱۸ تا ۵۲۱ هـ.ق) بوده است.
[۱۱] فروزان فر، بدیع الزمان، سخن و سخنوران، ص۲۳۴.

فروزانفر نیز به استناد شعری از معزی و بعضی دیگر از اشعار او که به رنجوری خود بر اثر آن حادثه پس از عافیت نسبی اشاره کرده، نتیجه می‌گیرد وفاتش بر اثر آن حادثه، اما با فاصله بوده است.
[۱۲] فروزان فر، بدیع الزمان، سخن و سخنوران، ص۲۳۴.

بنابراین آنچه عوفی نقل کرده مبنی بر اینکه بعد از اصابت تیر معزی بر زمین افتاد و جانش به آسمان رفت،
[۱۳] عوفی، محمد، لباب الالباب، ص۳۰۱.
صحیح نخواهد بود.


(دیگر منابع:
[۱۴] هاشمی سندیلوی، احمد علی، تذکره مخزن الغرائب، ص۸۳۲ـ۸۲۷.
[۱۵] انوری، اوحدالدین محمد بن محمد، دیوان انوری، ج۲، ص۱۰۶۵.
[۱۶] علی‌شاه ، معصوم، طرائق الحقائق، ج۲، ص۵۹۳ـ۵۹۱.
[۱۷] خیام‌پور، عبدالرسول، فرهنگ سخنوران، ص۵۵۲.
[۱۸] جمعی از نویسندگان نشرگستره، تاریخ ادبیات ایران از آغاز تا امروز، ص۵۶.
[۱۹] علی‌شیر نوائی، میر نظام‌الدین، تذکره مجالس النفائس، ص۳۴۶.
[۲۰] ترمذی خراسانی، صابر بن اسماعیل، ترمذی خراسانی، دیوان ادیبِ صابر، ج۷۰، ص۲۰۹.
[۲۱] اشرف حسینی، حسن بن محمد، دیوان سیدحسن غزنوی، ص۱۹۰ـ۱۸۸.
)

۱. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۹، ص۱۰۶۹.    
۲. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۹، ص۱۰۶۹.    
۳. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۹، ص۱۰۷۰.    
۴. عبدالرحیمیان، حسین‌علی، گنج سخن، ج۱، ص۲۳۵.
۵. فروزان فر، بدیع الزمان، سخن و سخنوران، ص۲۳۳ ـ ۲۳۴.
۶. عروضی، احمد بن ‌عمر، چهار مقاله (مقاله دوم)، ص۸۱ـ۸۶.
۷. عوفی، محمد، لباب الالباب، ص۳۰۰ـ۳۰۱.
۸. فروزان فر، بدیع الزمان، سخن و سخنوران، ص۲۳۱.
۹. جامی، نورالدین، بهارستان جامی، ص۹۶.
۱۰. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۵، ص۳۴۲-۳۴۳.    
۱۱. فروزان فر، بدیع الزمان، سخن و سخنوران، ص۲۳۴.
۱۲. فروزان فر، بدیع الزمان، سخن و سخنوران، ص۲۳۴.
۱۳. عوفی، محمد، لباب الالباب، ص۳۰۱.
۱۴. هاشمی سندیلوی، احمد علی، تذکره مخزن الغرائب، ص۸۳۲ـ۸۲۷.
۱۵. انوری، اوحدالدین محمد بن محمد، دیوان انوری، ج۲، ص۱۰۶۵.
۱۶. علی‌شاه ، معصوم، طرائق الحقائق، ج۲، ص۵۹۳ـ۵۹۱.
۱۷. خیام‌پور، عبدالرسول، فرهنگ سخنوران، ص۵۵۲.
۱۸. جمعی از نویسندگان نشرگستره، تاریخ ادبیات ایران از آغاز تا امروز، ص۵۶.
۱۹. علی‌شیر نوائی، میر نظام‌الدین، تذکره مجالس النفائس، ص۳۴۶.
۲۰. ترمذی خراسانی، صابر بن اسماعیل، ترمذی خراسانی، دیوان ادیبِ صابر، ج۷۰، ص۲۰۹.
۲۱. اشرف حسینی، حسن بن محمد، دیوان سیدحسن غزنوی، ص۱۹۰ـ۱۸۸.



• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلام، برگرفته از مقاله «محمد بن عبدالملک معزّی»، ج۴، ص۳۹۲-۳۹۳.






جعبه ابزار