• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

برک خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بُرَك‌، حجّاج‌ بن‌ عبدالله‌ صَريمى‌ (مق ح‌ ۴۰ق‌/۶۶۰م‌)، ضارب‌ معاویة بن‌ ابى‌ سفيان‌ بود. ظاهراً واژه «برك‌» كنايه‌ از دليری و جنگاوری است‌ (ابن‌دريد، ص۲۴۷). در برخى‌ منابع‌، اين‌ شهرت‌ همچون‌ نام‌ به‌ كار رفته‌ (كلبى‌، ص۲۳۶؛ طبری، ج۵، ص۱۴۳)، اما در منابع‌ ديگر تصريح‌ شده‌ كه‌ نام‌ اصلى‌ برك‌، حجاج‌ بوده‌ است‌ (بلاذری، ج۳، ص۲۵۱؛ مبرد، ج۳، ص۱۹۶؛ مبرد، ج۳، ص۲۰۱). برك‌ از تيره بنى‌ صريم‌ بن‌ مُقاعس‌ از قبيله بزرگ‌ بنى‌ تميم‌ بود (كلبى‌، ص۲۳۶؛ ابن‌حزم‌، ص۲۱۸).
به‌ روايت‌ مشهوری كه‌ بسيار قابل‌ نقد به‌ نظر مى‌رسد (جعيط، ص۲۹۷؛ ولهاوزن‌، ص۸۷)، برك‌ يكى‌ از ۳ تنى‌ بود كه‌ در مكه‌ هم‌ قسم‌ شدند در يك‌ زمان‌ اميرالمؤمنين‌ على‌(ع‌)، معاويه‌ و عمروعاص‌ را در كوفه‌، شام‌ و مصر از ميان‌ بردارند (ابن‌سعد، ج۳، ص۳۵_۳۶؛ ابن‌ابى‌ الدنيا، ص۹۱؛ مبرد، ج۳، ص۱۹۶؛ بلاذری، ج۳، ص۲۵۱_۲۵۲؛ طبری، ج۵، ص۱۴۳). در مآخذ موجود، اطلاعات‌ چندانى‌ درباره برك‌ نيامده‌ است‌ و گذشته‌ از آنكه‌ در همان‌ روايت‌ مشهور، هر ۳ تن‌ از خوارج‌ شمرده‌ شده‌اند، به‌ روايت‌ خليفة بن‌ خياط، برك‌ از جمله‌ خوارجى‌ بود كه‌ از پيكار نهروان‌ جان‌ سالم‌ بدر بردند (خليفة بن‌ خياط، ج۱، ص۲۲۴).
به‌ هر حال‌، برك‌ مأموريت‌ قتل‌ معاوية بن‌ ابى‌ سفيان‌ را برعهده‌ گرفت‌ و به‌ روايت‌ مذكور، در همان‌ روزی كه‌ عبدالرحمان‌ ابن‌ ملجم‌ مرادی، امام‌ على‌(ع‌) را مجروح‌ كرد، بُرك‌ نيز در حالى‌ كه‌ معاويه‌ در مسجد نماز جماعت‌ مى‌گزارد، ظاهراً با خنجر به‌ او هجوم‌ آورد، اما ضربت‌ وی بر پشت‌ معاويه‌ فرود آمد (ابن‌سعد، ج۳، ص۳۵_۳۶؛ مبرد، ج۳، ص۲۰۱؛ بلاذری، ج۳، ص۲۵۲؛ دينوری، ص۲۱۳). روايت‌ها، درباره سرنوشت‌ برك‌ پس‌ از اقدام‌ به‌ قتل‌ معاويه‌، متفاوت‌ است‌. بر مبنای يك‌ روايت‌، معاويه‌ فرمان‌ داد تا او را به‌ طرز فجيعى‌ به‌ قتل‌ رسانند (ابن‌سعد، ج۳، ص۳۵_۳۶؛ مبرد، ج۳، ص۲۰۱؛ بلاذری، ج۳، ص۲۵۲؛ دينوری، ص۲۱۳). اما بر مبنای چند روايت‌ ديگر - كه‌ همگى‌ داستان‌ گونه‌ به‌ نظر مى‌رسند و به‌ همين‌ سبب‌، ماجرا را مشكوك‌ جلوه‌ مى‌دهند - برك‌ ظاهراً برای نجات‌ جانش‌، داستان‌ پيمان‌ خود و دو تن‌ ديگر را به‌ آگاهى‌ معاويه‌ رسانيد و با اينكه‌ از نتيجه كار ابن‌ملجم‌ بى‌اطلاع‌ بود، معاويه‌ را به‌ قتل‌ امام‌ على‌(ع‌) اميدوار كرد (مبرد، ج۳، ص۲۰۲؛ طبری، ج۵، ص۱۴۹)، يا حتى‌ پيشنهاد كرد كه‌ خود، امام‌ على‌(ع‌) را به‌ شهادت‌ برساند (مسعودی، ج۲، ص۴۱۷). بر مبنای چند روايت‌ ديگر، معاويه‌ به‌ طرز عجيبى‌ مداوا شد، اگرچه‌ گفته‌اند كه‌ اين‌ ضربت‌ او را مقطوع‌النسل‌ كرد (طبری، ج۵، ص۱۴۹؛ بلاذری، ج۳، ص۲۵۲). برك‌ نيز با آنكه‌ دست‌ و پايش‌ را قطع‌ كرده‌ بودند، در بصره‌ مسكن‌ گزيد و حتى‌ دارای زن‌ و فرزند شد، اما زياد بن‌ اَبيه‌، عامل‌ معاويه‌ بر عراق‌، او را بدين‌سبب‌ كه‌ خليفه‌ را از داشتن‌ فرزندان‌ بيشتر محروم‌ كرده‌ بود، به‌ قتل‌ رسانيد (بلاذری، ج۳، ص۲۵۲؛ مبرد، ج۳، ص۲۰۱).
داستان‌ برك‌ و معاويه‌، از موضوع‌ توطئه شهادت‌ اميرالمؤمنين‌ على‌(ع‌) و نيز اقدام‌ به‌ قتل‌ عمروعاص‌ - كه‌ آن‌ نيز نافرجام‌ ماند (مبرد، ج۳، ص۲۰۱) - جدا نيست‌، زيرا در نتيجه اين‌ توطئه‌، امام‌ على‌(ع‌) به‌ شهادت‌ رسيد و راه‌ برای معاويه‌ در اشغال‌ كرسى‌ خلافت‌ هموار شد. از اين‌ منظر، توطئه مذكور بسيار عميق‌تر و پيچيده‌تر از آنچه‌ در روايت‌های موجود انعكاس‌ يافته‌ است‌، جلوه‌ مى‌كند.
فهرست منابع:
(۱) ابن‌ابى‌ الدنيا، «مقتل‌ اميرالمؤمنين‌ على‌ بن‌ ابى‌ طالب‌ عليه‌السلام‌»، به‌ كوشش‌ عبدالعزيز طباطبايى‌، تراثنا، قم‌، ۱۴۰۸ق‌؛
(۲) ابن‌حزم‌، جمهرة انساب‌ العرب‌، بيروت‌، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌؛
(۳) ابن‌دريد، الاشتقاق‌، به‌ كوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، بغداد، ۱۳۹۹ق‌/۱۹۷۹م‌؛
(۴) ابن‌سعد، الطبقات‌ الكبری، بيروت‌، دارصادر؛
(۵) ابن‌منظور، لسان‌؛
(۶) احمد بلاذری، انساب‌ الاشراف‌، به‌ كوشش‌ سهيل‌ زكار و رياض‌ زركلى‌، بيروت‌، ۱۴۱۷ق‌/۱۹۹۶م‌؛
(۷) هشام‌ جعيط، الفتنه، ترجمه خليل‌ احمد خليل‌، بيروت‌، ۱۹۹۵م‌؛
(۸) خليفة بن‌ خياط، تاريخ‌، به‌ كوشش‌ سهيل‌ زكار، دمشق‌، ۱۹۶۸م‌؛
(۹) احمد دينوری، الاخبار الطوال‌، به‌ كوشش‌ عبدالمنعم‌ عامر، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌؛
(۱۰) طبری، تاريخ‌؛
(۱۱) هشام‌ كلبى‌، جمهرة النسب‌، به‌ كوشش‌ ناجى‌ حسن‌، بيروت‌، ۱۴۰۷ق‌/ ۱۹۸۶م‌؛
(۱۲) محمد مبرد، الكامل‌، به‌ كوشش‌ محمدابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌، مكتبة النهضه؛
(۱۳) على‌ مسعودی، مروج‌ الذهب‌، به‌ كوشش‌ يوسف‌ اسعد داغر، بيروت‌، ۱۴۰۴ق‌/ ۱۹۸۴م‌؛
(۱۴) يوليوس‌ ولهاوزن‌، الدولة العربيه و سقوطها، ترجمه يوسف‌ عش‌، دمشق‌، ۱۳۷۶ق‌/۱۹۵۶م‌؛



جعبه ابزار