تقوا و ارزشمندی عمل (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از جلوههای تقواپیشگی، ارزشمندی
عمل انسان است.
تقوا، در ارزشمندی
عمل انسان نقش اساسی دارد:
... لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه فیه رجال... • افمن اسس بنیـنه علی تقوی من الله ورضون خیر...
... آن مسجدی که از
روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایستهتر است که در آن (به
عبادت) بایستی در آن، مردانی هستند که
دوست میدارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را
دوست دارد!
آیا کسی که شالوده آن را بر تقوای الهی و خشنودی او بنا کرده بهتر است... .
لن ینال الله لحومها ولا دماؤها ولـکن یناله التقوی منکم...
نه گوشتها و نه خونهای آنها، هرگز به خدا نمیرسد. آنچه به او میرسد، تقوا و پرهیزگاری شماست... .
آیا کسی که بنای آن
مسجد را بر پایه
تقوا و پرهیز از مخالفت فرمان
خدا و جلب خشنودی او نهاده است بهتر است، یا کسی که شالوده آن را بر لبه پرتگاه سستی در کنار
دوزخ نهاده که بزودی در
آتش جهنم سقوط خواهد کرد! (ا فمن اسس بنیانه علی تقوی من الله و رضوان خیرام من اسس بنیانه علی شفا جرف هار فانهار به فی نار جهنم).
بنیان مصدری است به معنی
اسم مفعول یعنی بنا و ساختمان و شفا به معنی لبه چیزی است، و جرف به معنی حاشیه نهر و یا
چاه است که
آب زیر آن را خالی کرده باشد، و هار به معنی شخص یا ساختمان سستی است که در حال سقوط است.
تشبیه فوق با نهایت روشنی و وضوح بی ثباتی و سستی کار
منافقان و استحکام و بقای کار اهل
ایمان و برنامههای آنها را روشن میسازد.
مؤمنان به کسی میمانند که برای بنای یک ساختمان،
زمین بسیار محکمی را انتخاب کرده و آن را از شالوده با مصالحی پر دوام و مطمئن بنا میکند، اما
منافقان به کسی میمانند که ساختمان خود را بر لبه رودخانهای که سیلاب زیر آن را به کلی خالی کرده و هر آن آماده سقوط است میسازد، همانگونه که
نفاق ظاهری دارد فاقد محتوا چنین ساختمانی نیز ظاهری دارد بدون پایه و شالوده. این ساختمان هر آن ممکن است فرو بریزد، مکتب اهل نفاق نیز هر لحظه ممکن است باطن خود را نشان دهد و به رسوایی بیانجامد. پرهیزگاری و جلب رضای خدا، یعنی هماهنگی با واقعیت و همگامی با
جهان آفرینش و نوامیس آن بدون
شک عامل بقا و ثبات است. اما نفاق یعنی بیگانگی با واقعیتها و جدایی از قوانین آفرینش بدون تردید عامل زوال و فناست.
و از آنجا که گروه منافقان هم به خویشتن
ستم میکنند و هم به
جامعه، در آخر آیه میفرماید: خداوند
ظالمان را
هدایت نمیکند (و الله لا یهدی القوم الظالمین). همانگونه که بارها گفتهایم هدایت الهی یعنی فراهم ساختن مقدمات برای رسیدن به مقصد، تنها شامل حال گروهی میشود که شایستگی و استحقاق و آمادگی آن را داشته باشند، اما ظالمانی که از این شایستگی دورند هرگز مشمول چنین لطفی نخواهند بود زیرا خداوند
حکیم است و مشیت و ارادهاش روی حساب.
آیه بالا به این
سؤال که
خدا چه نیازی به
قربانی دارد؟ و اصولا فلسفه قربانی کردن چیست؟ مگر این کار نفعی به حال خدا دارد میفرماید: گوشتها و خونهای این قربانیان هرگز به خدا نمیرسد (لن ینال الله لحومها و لا دماؤها). اصولا خدا نیازی به
گوشت قربانی ندارد، او نه
جسم است و نه نیازمند، او وجودی است کامل و بی انتها از هر جهت. بلکه آنچه به خدا میرسد
تقوا و پرهیزگای و پاکی اعمال شما
بندگان است (و لکن یناله التقوی منکم).
به تعبیر دیگر: هدف آن است که شما با پیمودن مدارج تقوا در مسیر یک
انسان کامل قرار گیرید و
روز به روز به خدا نزدیکتر شوید، همه
عبادات کلاسهای تربیت است برای شما انسانها، قربانی درس
ایثار و
فداکاری و گذشت و آمادگی برای
شهادت در
راه خدا به شما میآموزد، و
درس کمک به نیازمندان و مستمندان. این تعبیر که
خون آنها نیز به خدا نمیرسد با اینکه خون قابل استفاده نیست ظاهرا اشاره به اعمال زشت
اعراب جاهلی است که هر گاه حیوانی را قربانی میکردند خون آن را بر سر بتها و گاه بر در و دیوار
کعبه میپاشیدند، و بعضی از
مسلمانان ناآگاه بی میل نبودند که در این برنامه خرافی از آنها
تبعیت کنند، آیه فوق نازل شد و آنها را نهی کرد. متاسفانه هنوز این رسم جاهلی در بعضی از مناطق وجود دارد که هرگاه قربانی به خاطر ساختن خانهای میکنند خون آن را بر سقف و دیوار آن
خانه میپاشند، و حتی در ساختمان بعضی از مساجد نیز این عمل زشت و خرافی را که مایه آلودگی
مسجد است انجام میدهند که باید مسلمانان بیدار شدیدا با آن
مبارزه کنند.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «ارزشمندی عمل».